وای

وای..
وای..
دقیقا خود سزار و توصیف کرد..🛐🛐🛐

#رمان_مافیایی

"ندا"

جوری که صداش در عین حال که خش داشت ولی-
ولی-
واقعا نمیدونم باید صداش و توصیف کنم..
صداش مثل صدای یه پرنده ی خوش آواز داخل یه جنگل بود که می‌پیچید..
مثل الماسه سفیدی بود که بین الماس های تیره بود..
مثله یه-
مثله نوری از دله تاریکی بود..
وقتی به خودم اومدم که پیانو زدنش تموم شده بود-

سزار_باید از این اخلاقت دست برداری-

با حرفی که زد بدنم میخ شد.
می دونست اینجام؟
ولی چطوری؟
من که بی سر و صدا اومدم..
اون اصلا حواسش نبود-!

_من..من معذرت می‌خوام..
فقط-
فقط یه صدا شنیدم برای همین-

سزار_بهتره همین الان بری تا نظرم عوض نشده..

برگشتم و تند تند از اونجا رفتم..
قلبم تند تند میزنه..
از استرسه؟
ترسه؟
نمیدونم..
واقعا نمیدونم..
برگشتم به همون سالنی که توش بودم که دیدم سوفیا و بقیه هم اونجان..

ناتاشا_ کجا رفته بودی؟(نگران)

_من..من..من نمی خواستم برم اونـ-

ارون_وای خدایا..او چجوری هر بار میزی جایی که اون هست؟!

_فقط یه صدا شنیدم برای همین-

سوفیا اومد بغلم کرد و گفت:

سوفیا_باشه باشه چیزی نیست..
کاری که باهات نکرد؟

_ن..نه..

سوفیا_خوبه..حالا هم برو طبقه ی بالا..
اولین اتاق ماله توعه..

_باشه..
دیدگاه ها (۷)

د آخه..آدم آنقدر جنتلمن؟آنقدر جنتلمن نباششش..ینیاااا..این هم...

عااااح 💦 💔 پاره شدم سر درست کردن این کلیپ ها..لایک نگیره قلب...

عاح گلبم🫦💔دوستان نریزین سرم که چرا نمیزاشتییی و اینا.من چون ...

مافیا که هست.پولدار که هست.چشم رنگی که هست.قد بلند که هست.خو...

وای😂😂مدال اسکول ترین کاپل هم میرسه به ارون و سوفیا...زد برید...

ای وااااای..ای وااااای...بالاخره یه راه پیدا کردم ادامه داست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط