#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_193


اینبار پدرجون لـ.ب زد

_جونگکوک بابا! اینقدر اذیت نکن عروسمو

جونگکوک لـ.باشو کج کرد

_محموبابا یادت نره من هم پسرتما
_تو جای خود داری... این نوشابه رو بده عروسم

جونگکوک باشه بابایی گفتو نوشابه رو دستم داد
لبخند پیروز مندانه ای زدمو بو.س هوایی براش فرستادم
یه لیوان برای خودم ریختمو شروع کردم به نوش کردن
بعد حدود بیست دقیقه که همه غذاشونو خوردن سفره رو جمع کردیم و دوباره بیرون نشستیم
جو، جو خنده بودو بچها مسخره بازی درمیاوردن
حالا که دقت میکنم بچها یه اکیپ خانوادگی هستنو خیلی وقته با هم دیگه‌ان

اینو میشد از داستانایی فهمید که تعریف میکردن!
معلومه که چقدر باهم دیگه سفر کردن
تا اینجا فهمیده بودم پدرجون چقد روی تهیونگ حساسه و دوستش داره
ولی کسی دلیلشو بهم نگفت!
نیم ساعتی گذشت
پدرجون و مادر جون برای اینکه ما جوونا تنها باشیم رفتن که بخوابن
حالا فقط من و (جونگکوک، نامجون، جیسو، جودی، جنی، تهیونگ، جیمین)مونده بودیم
جین هم ظهر رفته بود
تهیونگ سرش تو گوشیش بودو ماهم مشغول حرف زدن بودیم
اما ندیدن جنی توی جمع برام سوال ایجاد کرد که کجا رفته باز این دختر!
توی همین فکر بودم که یهو سطل آبی درست روی سر تهیونگ خالی شد
همه توی شک این اتفاق یهویی بودیم و با دهن باز به جنی نگاه  می کردیم که داشت از خنده پس میوفتاد

چون تهیونگ روی صندلی نشسته بود مُکِت خیس نشد
تهیونگ نفس عمیقی کشیدو ابی که روی صورتش بودو با ارنجنش پاک کرد
و با خشمی که از ناکجا اباد اومده بود
توی یک حرکت تهیونگ از صندلی بلند شدو سمت جنی خیز برداشت
جنی جیغ فرا بفشی کشیدو دوید سمت وسط حیاط
الان واقعا نمیدونستیم بخندیم یا به حالشون گریه کنیم!
اون از تهیونگ بدبخت که الان توی این سرما داره یخ میزنه
اینم از جنی که صدرصد کتـ..ک میخوره!
رو کردم به جودی

+جودی برو، برو کمک جنی بدبخت شد

جودی که بزور خندشو کنترل کرده بود سری تکون دادو سمتشون رفت
رو کردم سمت جونگکوک
خواستم ازش بخوام که اونم بره تهیونگو بیاره
ولی
دیدم که صورتش یه میلی متری صورتمه و بهم زل زده
توی بهت فرو رفتم

نام اثر: جونگکوک جن زده شد

کمی سرمو عقب کشیدم که دستش درست روی  رون پام نشست
شونه هام بالا پریدو هینی کشیدم

200 لایک
دیدگاه ها (۱۴)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_194 جونگکوک.... خوبی؟ دا...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_196بیشتر نزدیکش شدمدستی ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_192دستامو به هم کوبیدم و...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_191_سلام لیلی خوبی؟ جونگ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_228جونگکوک دستش دور بازو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط