Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_194


جونگکوک.... خوبی؟ داری میترسونیم

خمار پچ زد

_خواستنی شدی!

با فهمیدن منظورش کل بدنم گـ..ر گرفت
حس کردم نفسم بالا نمیاد
بیا همینو کم داشتم
اخه برادر من الان توی این خرا.ب شده که جنگ جهانی سوم بپاست نشستی داری میگی خواستنی شدی!؟
به خودم اومدم چشم غره ای نثارش کردمو رومو ازش گرفتم
با دستاش چونمو گرفتو رومو سمت خودش چرخوند

_دارم باهات حرف میزنم

اون نیم وجب فاصله رو از بین بردو سرشو درست نزدیک گر..دنم برد
نفساشو درست هموجا خالی میکردو من داشتم از شدت گرمای نفساش دیوونه میشدم؛
این مرد حتی اینجا هم خجا.لت نمیکشید؟

_بوی خوبی میدی... همیشه بوی خوبی میدی...

سرشو کمی فاصله دادو چشماش سر خورد سمت لـ.بام
یا هرچی پشمه!
ابرویی که با چنگال جمع کردم داره با قاشق به باد فنا میره
همینکه خواست بب..وسه
جنی پرید روی کمرشو جیغ جیغ کنان گفت

_جونگکوککک ارواح عمه هات کمکم کــــن

ای ر.یدم توی دهنت جنی
فقط بلدی صحنه احساسی خ.راب کنی!
داشتم وارد حس میشدمااا
ارواح عمم تهیونگ بزنه ردیف دندوناتو بریزه پایین
فشار چیه؟ دارم میرقصم اصن
عصبی دندون قرچه ای کردم
من خوبم حالا کیه جونگکوک بگیره؟

تهیونگ نزنه
جونگکوک جنی رو میزنه!
برای اینکه حرص جونگکوک رو دربیارم زبونی براش بیرون اوردمو ازش رو گرفتم
جونگکوک زیر لـ..ب چیزی گفت و منم با گوشای خیلی تیزو نازنینم
نشنیدم؛
تهیونگ دوید سمت جونگکوک
البته مقصدش جنی بود
جنی پرید روی مُکِت و اینبار کنار نامجون نشست

_نامجون در.دت به سرم نزار بزنه منو

نامجون که همیشه فاز منفی میداد ولی نمیدونم اینبار چیشد دلش به رحم اومد

_غلط کرده از گل نازک تر به جنی بگه بیا بشین پیشم اصن

تهیونگ که دیگه داشت از شدت اعصبانیت زمینو میجویید غرید

جنی! جرعت داری بیا اینجا.. خودتم خوب میدونی زورم به نامجون میرسه!

جنی بیشتر به نامجون نزدیک شدو چشم غره ای به تهیونگ رفت

_داداشی صدات نمیاد ریز میبینمت

تهیونگ با یه حرکت غیر منتظره دمپایی هاشو بیرون کشیدو سمت جنی رفت
نامجون هیچ تلاشی برای محافظت از جنی نکردو جنی بدبخت ذلیل شده گیر تهیونگ افتاد
تهیونگ مثل یه تیکه گوشت لباسشو گرفته بود و تـ..نشو بالا نگه داشته بود
جنی کاری جز فاتحه خوندن برای خودش نداشت
نگاهی به ری اشکن جونگکوک انداختم
داشت با یه نگاه نا مفهومی نگاشون میکرد
جودی سمت تهیونگ رفتو زد پس کلش

_ول کن خواهریمو پ.دصگ!

تهیونگ چشماشو توی حدقه چرخوندو اروم زد توی سر جودی ولی مثل اینکه بیشتر هلش داد چون صاف افتاد بغـ.ل جیسو
جنی از شدت ترس جیکش در نمیومد
تهیونگ دستشو بلند کرد که یکی بزنه توی گوشش که جنی جیغی کشید
جنی دستاشو حالت التماس بالا اورد

_داداش گو//ه خوردم ببخش منو نزن ترو جون ننت نزن صورت نازنینم خراب میشه

جنی چشماشو خر شرکی کرد
تهیونگ که هیچ، منم بودم خر میشدم!
تهیونگ دستشو پایین اوردو گـ..از عمیقی از دماغ جنی گرفت و تا جیغ جنی در نیومد ولش نکرد

200 لایک

پارت 195 توی هایلایت پارت حذف شده هست
دیدگاه ها (۱۵)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_196بیشتر نزدیکش شدمدستی ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_197با حس خیلی خوبی از خو...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_193اینبار پدرجون لـ.ب زد...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_192دستامو به هم کوبیدم و...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_274گیج داشت به درختا ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط