#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_196


بیشتر نزدیکش شدم
دستی به خط فکش کشیدم
چشماشو بست
معلوم بود داره بزور خودشو کنترل میکنه؛
اوه اوه جونگکوک خـ.شن وارد میشود
خواستم برم و تینتمو پاک کنم که مچ دستم اسیر دستاش شد

_خودت خواستیا

و توی یک ثانیه منو روی دوشش انداخت
جیغی کشیدم
روی تخت نشستو منو روی تخت انداخت
دوباره چشمام قفل بد.ن ورزیده و سیـ.سپکیش ایش شد
اروم روم خیمه زدو خمـ..ار لـ..ب زد

_خودت خواستی فسقلی.. خودت خواستی!

آب دهنمو بزور قورت دادم
هر لحظه بیشتر از قبل میترسیدم
خودم کردم که لعنـ.ت بر خودم باد!
با حرکتی که کرد....
روم خیـ//مه زدو به چشمام زل زد.
بزور بزاق دهنمو قورت دادمو دوباره با صدایی که از ته گلوم بلند میشد پچ زدم

+ب.. برو کنار

تک خنده ای کردو دستش سر خورد سمت دکمه پیرهنم
اولیو باز کردو چشمکی زد
کل بدنمو گر گرفته بود
حس عجیبی داشتمو هر لحظه حس میکردم فضای اتاق داره برام خفه و خفه کننده تر میشه..
اروم سرشو پایین اوردو بو/سه ای روی لـ/بام کاشت
سر بلند کردو دوباره بهم زل زد
موهایی که توی صورتم بودنو کنار زدو سرشو فرو کرد توی گر..دنم
نا//له ای از لای دندونام بیرون اومد
بی حرکت تنها لـ...باش روی گر..دنم بود
چند ثانیه گذشت

و من وقتی به خودم اومدم که موهاشو گرفته بودمو اون عمیق از گرد....نم بو سه میگرفت.
حس عجیبی داشتم
لذت بخش بودو جای ترسناکش اینجا بود هیچ حرکتی نمیتونستم بکــنم!
اینکه نتونم کاری بکنم و فقط جونگکوک باشه که پیش میره.. عذاب اور بود!
لـ//باشو از گر...دنم جدا کردو گذاشت روی لـ...بم
میبو//سید ولی من حتی قدرت همکاری کردن و یا پس زدنشو نداشتم.
سرشو بلند کردو خما.ر پچ زد

_همراهیم کن!

دلمو زدم به دریا و نابلد همراهیش کردم
وقتی دید دارم باهاش راه میام مثل جنون زده ها افتاد به جون لـ..بام
دستش سمت دکمه دوم پیرهنم رفتو بازش کرد
کمی میترسیدم ولی بهش اعتماد داشتم میدونستم تا خودم نخوام کاری نمیکنه.
سرشو نزدیک جایی بالای سیـ..نم بردو همونجا رو بو.سید
لرزی کردم و تکون ریزی خوردم.
سرشو بلند کردو بهم زل زد

اینبار من دست به کار شدم
سرشو پایین اوردمو شروع کردم به بو..سیدن گر..دنش.. ارومو نرم؛ درست برعکس اون!
بعد از چند دقیقه که هردو خسته شدیم اروم کنارم دراز کشید
از شدت خجالت حتی نمیتوستم چشمامو باز کنم.
دستش روی گونم نشست

_بخواب کوچولوی خوشمزه

200 لایک
دیدگاه ها (۱۵۱)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_197با حس خیلی خوبی از خو...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_198برای اینکه کب..ودیا ز...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_194 جونگکوک.... خوبی؟ دا...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_193اینبار پدرجون لـ.ب زد...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_211تکونش دادمو اروم زمزم...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_230_ول کن اونو+هن؟ اشاره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط