Gentlemanshusband
#Gentlemans_husband
#part_55
بعد از درست کردن شربت و گذاشتن چند شکلات توی دیس به سمت اتاق به راه افتادم.
خواستم درو باز کنم که صدای قهقه وونا بلند شد
وارد اتاق شدم
دیدم سرش تو گوشیه و داره لبخند میزنه. اروم شربتارو رو عسلی گذاشتم و سمتش رفتم
توی یه حرکت گوشیرو از درستش قاپیدمو پریدم اون طرف
متعجب بهم نگاهی کردو سپس شروع کرد به جیغ زدن
_لیلییییی بده منننن گوشیمو بده کثا.فت
+اوکی بزا ببینم چی بود داشتی بهش میخندیدی
نگاهی به صفحه گوشی انداختم با دیدن اسم ددیم شاخ دراوردم
گوشیو ازم گرفت و نیشگونی از بازوم گرفت
_سلـ/یطه پرو
+این کی بود وونا؟
_به توچه تو ته پیازی یا سر پیاز؟
+گو.ه نخور!نکنه یونگی بود؟
_اره
+بهبه ببین چه زود پسر خاله دختر خاله شدینا تف تو روتون
_فوضولیش به تو نیومده
+خب بتعریف
_چیچیو بتعریفم؟
+چطور اینقد زود اوکی شدین هوم؟
_هاا اینو میگی
بعد اینکه از شما جدا شدیمو رفتیم تو
ماشین یه اهنگ ملایم پلی کرد یکم حرف
زدیمو بیشتر اشنا شدیم فقط
یه خواهر14ساله داشت.
هیچی خلاصه یکم حرف که زدیم بهم گفت
نظرت چیه یکم بریم دور دور
منم یکم استرس داشتم ولی خب بهش اعتمادم داشتم
اوکی رو دادم باهم رفتیم پارک کلی عشق کردیم اخر سرم منو رسوند خونه
بلند خندیدم
+جوون مخ زنیت همون جوره ها!!! هنوزم حرفه داری
_ نیشتو ببند موز گندیده
زبونمو براش بیرون اوردم و شربتمو سر کشیدم
تو فکر بودمو واسه خودم تو گوشی چرخ میزدم که یهو یه فکری ذهنمو درگیر کرد
+میگم وونا
_بله
+میدونی چند وقته ازدواج کردم؟
_وا تو ازدواج کردی از من میپرسی؟
+ایبابا اذیتم نکن دیگه من کلا یاد ندارم تو حساب کن
_اوکی وایسا تقویمو بیارم
بعد از چند مین شروع به ور رفتن با گوشیش شد
_خب تقریبی بخوام بگم حدود 3 ماهو 7روزی هست
+بله؟؟؟؟
_چته؟
+ منو باش فکر کردم تازه فقط چند هفته گذشته
_نشونه اینه که بهت خوش گذشته چیکارا کردی با پسر مردم دختر؟
+وای دهنتو ببند شتر
105 لایک
#part_55
بعد از درست کردن شربت و گذاشتن چند شکلات توی دیس به سمت اتاق به راه افتادم.
خواستم درو باز کنم که صدای قهقه وونا بلند شد
وارد اتاق شدم
دیدم سرش تو گوشیه و داره لبخند میزنه. اروم شربتارو رو عسلی گذاشتم و سمتش رفتم
توی یه حرکت گوشیرو از درستش قاپیدمو پریدم اون طرف
متعجب بهم نگاهی کردو سپس شروع کرد به جیغ زدن
_لیلییییی بده منننن گوشیمو بده کثا.فت
+اوکی بزا ببینم چی بود داشتی بهش میخندیدی
نگاهی به صفحه گوشی انداختم با دیدن اسم ددیم شاخ دراوردم
گوشیو ازم گرفت و نیشگونی از بازوم گرفت
_سلـ/یطه پرو
+این کی بود وونا؟
_به توچه تو ته پیازی یا سر پیاز؟
+گو.ه نخور!نکنه یونگی بود؟
_اره
+بهبه ببین چه زود پسر خاله دختر خاله شدینا تف تو روتون
_فوضولیش به تو نیومده
+خب بتعریف
_چیچیو بتعریفم؟
+چطور اینقد زود اوکی شدین هوم؟
_هاا اینو میگی
بعد اینکه از شما جدا شدیمو رفتیم تو
ماشین یه اهنگ ملایم پلی کرد یکم حرف
زدیمو بیشتر اشنا شدیم فقط
یه خواهر14ساله داشت.
هیچی خلاصه یکم حرف که زدیم بهم گفت
نظرت چیه یکم بریم دور دور
منم یکم استرس داشتم ولی خب بهش اعتمادم داشتم
اوکی رو دادم باهم رفتیم پارک کلی عشق کردیم اخر سرم منو رسوند خونه
بلند خندیدم
+جوون مخ زنیت همون جوره ها!!! هنوزم حرفه داری
_ نیشتو ببند موز گندیده
زبونمو براش بیرون اوردم و شربتمو سر کشیدم
تو فکر بودمو واسه خودم تو گوشی چرخ میزدم که یهو یه فکری ذهنمو درگیر کرد
+میگم وونا
_بله
+میدونی چند وقته ازدواج کردم؟
_وا تو ازدواج کردی از من میپرسی؟
+ایبابا اذیتم نکن دیگه من کلا یاد ندارم تو حساب کن
_اوکی وایسا تقویمو بیارم
بعد از چند مین شروع به ور رفتن با گوشیش شد
_خب تقریبی بخوام بگم حدود 3 ماهو 7روزی هست
+بله؟؟؟؟
_چته؟
+ منو باش فکر کردم تازه فقط چند هفته گذشته
_نشونه اینه که بهت خوش گذشته چیکارا کردی با پسر مردم دختر؟
+وای دهنتو ببند شتر
105 لایک
- ۲۲.۳k
- ۲۸ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط