چند شاتی

" دخترِ من "
part 4
▪️از دید جونگکوک▪️
وقتی گفت میتونی... از روش بلند شدم و اول تیشرت خودمو در آوردم
بعد همزمان با در آوردن تیشرت داسام، به چشمای خوشگلش که عشق و نیاز ازشون میبارید خیره شدم
بندای سوتینش رو از دستاش در آوردم و با دیدن سینه‌های خوش فرم و خوش رنگش آب دهنمو قورت دادم
یاد شبی افتادم که نیپلاش حتی از روی سایه‌ش هم مشخص بودن
با تمام وجودم سعی کردم خونسرد باشم
برای همین، قبل از شروع، لباشو بوسیدم
دستاشو دور گردنم حلقه کرد و همراهیم کرد
بی‌اختیار، همزمان با بوسیدنش، نیپلاشو بین انگشتام، خیلی آروم فشار دادم
تو گلوم ناله کرد که دیگه طاقت نیاوردم
بوسه رو شکستم و رو سینه‌ش خم شدم
با زبونم با نیپلش بازی کردم و بعد میکش زدم
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۴)

چند شاتی

چند شاتی

چند شاتی

چند شاتی

چند پارتی" بازی شانس "part : 27یکی از بندای سوتینشو آروم از ...

چند پارتی" بازی شانس "part : 28🔹از دید سون هی🔹از اینکه میدید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط