چند پارتی
" بازی شانس "
part : 28
🔹از دید سون هی🔹
از اینکه میدیدم اینطوری بی‌قرار زل زده به بدنم، بی‌اختیار لبمو گاز گرفتم
ای پسر بگم چی نشی
مجبوری اینقد سکسی باشی که اینطوری هورنی شیم جفتمون
تهیونگ: خب نوبت منه
سون هی: تاس بنداز
تاس انداخت و مهرشو حرکت داد، افتاد تو تله
نمیدونم چرا اما داغ کردم
آخه واقعا نیاز داشتم برای آروم شدن یکم ازش فاصله بگیرم، اما الان باز باید برم بغلش
لبشو تر کرد و با شیطنت نوشته روی کارتو خوند
«همزمان با بوسیدن عشقت، دستتو بکش لای پاش»
صورتمو با خجالت گرفتم
سون هی: واییییی این بازی دیگه داره خطری میشه
خونسرد نگام کرد و ابروهاشو انداخت بالا
تهیونگ: الکی مثلا چند دیقه پیش بهش دست نزدی
اعتراض کردم
سون هی: اون موقه فرق داشت
تهیونگ: چه فرقی؟
سون هی: تو یه حال و هوای دیگه بودم
با دستش دو تا ضربه زد به رون پاش
تهیونگ: خب بیا اینجا بشین تا دوباره برگردی به همون حال و هوا
رفتم رو پاش نشستم و یکم موهاشو ناز کردم
سون هی: نمیدونستم اینقد شیطونی
تهیونگ: منم نمیدونستم اینقد خوردنی هستی
با خجالت سرمو تو بغلش قایم کردم
خندید و محکم دستاشو دورم حلقه کرد
تهیونگ: قربونت برم که هم خجالتی هستی هم سکسی
با ناز از بغلش اومدم بیرون
صورتشو با دستام گرفتم
سون هی: خب دیگه اینقد خجالتم نده، چشماتو ببند بذار به مجازاتت برسم
با یه لبخند جذاب چشماشو بست و منتظر موند
لبامو گذاشتم رو لباش و بوسیدمش
همراهیم کرد
اول بوسه‌های آروم رو لبام زد
اما وقتی دستمو رسوندم لای پاش و آروم عضوشو مالیدم، دوباره هورنی شد و لبامو خیس و محکم مکید
حس کردم بدنم از این همه داغ شدن و سرد شدن داره دیوونه میشه
انگار اونم همین حسو کرد
چون بدون اینکه نظرمو بپرسه، دستاشو زیر باسنم قفل کرد و از جاش بلند شد
همون‌طوری که لبامو میبوسید، بردم سمت اتاق خواب
انداختم رو تخت و دراز کشید روم
مثل سری پیش پاهامو دور کمرش حلقه کردم که باعث شد سفتی عضوشو لای پام حس کنم
ناله خفه‌ای تو دهنش کردم
میک آخرو رو لبام زد و خمار تو چشمام زل زد
تهیونگ: بدجوری میخوامت سون هی
سون هی: منم همین‌طور
تهیونگ: بعدا پشیمون نمیشی؟
پاهامو محکم تر دور کمرش قفل کردم
سون هی: معلومه که نه
از روم بلند شد و تیشرتشو در آورد
بعدم تیشرت منو در آورد و دوباره نیپلامو میک زد
بلند ناله کردم و بدون اعتراض خودمو بهش سپردم
چون میدونستم سکسی‌ترین شب ممکن رو برام رقم میزنه


ادامه دارد..
حمایت؟!
___________________________________
بچه ها اولم گفتم این چند‌شاتی طولانی تر از بقیه هست و داستان متفاوت تر . .
دلیل دیر گذاشتن منم این هستش که شما دیر لایک ها رو میبرید بالا و منم باید
صبر کنم
تا لایکا بره بالا
//////////
این چند پارت جدید طولانی تر بود
حمایت فراموش نشه خوشگلام
دیدگاه ها (۲۱)

چند شاتی" بازی شانس "part : 2۹🔹صبح روز بعد🔹🔹از دید سون هی🔹با...

چند شاتی" بازی شانس "part : 30از سر آسودگی یه نفس راحت کشیدت...

چند پارتی" بازی شانس "part : 27یکی از بندای سوتینشو آروم از ...

چند پارتی" بازی شانس "part : ۲۶🔹از دید تهیونگ🔹با دیدن متن رو...

چند پارتی

چند شاتی

چند شاتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط