#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_227
حقیقت با خر خرکیایی که پسرا انجام میدادن بیشتر از اینکه از فیلمه بترسیم برامون شده بود یه فیلم طنز
جنی رو بهمون گفت
_باز خوبه فیلمه ترسناکه اینقدر میخندیم اگه طنز بود چی میشد؛
همه پقی زندیم زیر خنده و به صفحه زل زدیم
ولی یه جاهایی که پسره گوشت خوار میشدو ادمارو میخورد خیلی ترسناک میشد!
جای حساسه فیلم بودو بقیه حتی نفس هم نمیکشیدن
به دور از اینکه چراغا خاموش بودو توی این هیری ویری فضا ترسناک شده بود!
بارون نم نم میومدو باد عجیبی می وزید.. فضا ترسناک بود!
با چشمای ریز به صفحه زل زده بودم و منتظر بودم یه اتفاقی بیوفته که یهو دستی از زیر مبل روی مچ پام نشست
با حس گرمیه دسته روی پام یک لحضه خو.ن به مغزم نرسید
دقیقا همون لحظه پسره شروع کرد به حمله کردن به یه مرد
ترکیب این دو صحـ.نه باهم داشت سکتم میداد!
با صدایی که مطمئنم حتی ستون های خونه هام باهاش به لرزه افتادن جیغ کشیدم
از روی مبل بلند شدم و با ترس به مبل خیره شدم
مثل بچه ها بالا پایین میپریدمو جیغ جیغ میکردم
جونگکوک بلند شدو سمتم اومد
+لیلی.. لیلی دیوونه شدی؟ چته؟؟
مادر جون با جیغ جیغای من سر رسید و ترسیده
سمتم اومد
_مادر! خوبی؟...
همینطور جیغ جیغ میکردو به زیر مبل اشاره داشتم
جونگکوک با تعجب رو به مادر جون گفت:
_مادرمن چیکار میکنی؟
+مادر تو که سرت نمیشه اینقدر گفتم از این فیلما نبینین حرف توی این گوشت فرو نمیرفت
ببین دختر بیچاره جن زده شده
210 لایک
#Season_two
#part_227
حقیقت با خر خرکیایی که پسرا انجام میدادن بیشتر از اینکه از فیلمه بترسیم برامون شده بود یه فیلم طنز
جنی رو بهمون گفت
_باز خوبه فیلمه ترسناکه اینقدر میخندیم اگه طنز بود چی میشد؛
همه پقی زندیم زیر خنده و به صفحه زل زدیم
ولی یه جاهایی که پسره گوشت خوار میشدو ادمارو میخورد خیلی ترسناک میشد!
جای حساسه فیلم بودو بقیه حتی نفس هم نمیکشیدن
به دور از اینکه چراغا خاموش بودو توی این هیری ویری فضا ترسناک شده بود!
بارون نم نم میومدو باد عجیبی می وزید.. فضا ترسناک بود!
با چشمای ریز به صفحه زل زده بودم و منتظر بودم یه اتفاقی بیوفته که یهو دستی از زیر مبل روی مچ پام نشست
با حس گرمیه دسته روی پام یک لحضه خو.ن به مغزم نرسید
دقیقا همون لحظه پسره شروع کرد به حمله کردن به یه مرد
ترکیب این دو صحـ.نه باهم داشت سکتم میداد!
با صدایی که مطمئنم حتی ستون های خونه هام باهاش به لرزه افتادن جیغ کشیدم
از روی مبل بلند شدم و با ترس به مبل خیره شدم
مثل بچه ها بالا پایین میپریدمو جیغ جیغ میکردم
جونگکوک بلند شدو سمتم اومد
+لیلی.. لیلی دیوونه شدی؟ چته؟؟
مادر جون با جیغ جیغای من سر رسید و ترسیده
سمتم اومد
_مادر! خوبی؟...
همینطور جیغ جیغ میکردو به زیر مبل اشاره داشتم
جونگکوک با تعجب رو به مادر جون گفت:
_مادرمن چیکار میکنی؟
+مادر تو که سرت نمیشه اینقدر گفتم از این فیلما نبینین حرف توی این گوشت فرو نمیرفت
ببین دختر بیچاره جن زده شده
210 لایک
- ۱۶.۷k
- ۱۴ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط