Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_130



خجالت زده از پشتش پایین اومدم
با همون بالا تنه بر/هنه روی تخت نیم خیز شد

_اول صبحی مشکل داری بیدارم کردی؟
+بلند شو بابا دیگه چقد میخوابی
_تو هر چقد بخوابی اوکیه من این حقو ندارم؟
+دقیقا

برو بابایی گفتو دستی روی چشماش کشید
بلند شدم لباسای دیشبو برداشتم سمت حمام رفتم
زود عوض کردمو بیرون اومدم
دیدم لباساشو عوض کرده و خیره به گوشی روی تخت نشسته
بی توجه بهش موهامو بستم و سمت در پا تند کردم
با یاداوری موضوعی برگشتم توی اتاق
کیف وسایل ارایشی رو روی میز خالی کردمو دنبال تینت مورد نظرم گشتم
وقتی پیدا کردم محکم روی ل...بم کشیدم
توی اینه چشمم به جونگکوک افتاد که داشت نگام میکردو میخندید

سمتش برگشتم

_ها چیه bro ؟

به خودش اومدو اخمی کرد
_بله bro؟؟ احیانا مشکل شنوایی داری؟ اخرین بارت باشه ازین کلمه استفاده میکنی دیگه بهت اخطار نمیدم
+باشه بابا ... چته چرا میخندی حالا
_ل/بت..
+خب
_خیلی کب/ود شده

و پشت بندش خندید
از خجالت گونه هام سرخ شدن
این پا اون پا کردمو از اتاق خارج شدم
نفس عمیقی کشیدمو سمت اشپزخونه خونه به راه افتادم
این مرد قصد کشتن منو داشت
هرکاری کردم دلم نمیخواست غذا بخورم و اشتها نداشتم.
سمت حیاط رفتم
روی تاب کنار الاچیق نشستم

160 لایک
دیدگاه ها (۶)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_131توی فکر بودمو توجهی ب...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_132به اجبار چند تیکه صبح...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_129+خواهش... خواهش میکنم...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_128بازم قفل موندم روشونن...

پارت ۵

#Gentlemans_husband#Season_two#part_184_چیه باز+میشه خودت بر...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_180_وقتی سوال میپرسم درس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط