Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#part_84


گونه هام گل انداخت.. حتی ابراز علاقه های الکیش هم برام خوشایند بود..
با اینکه نقش بازی میکرد
ولی بازم نمیتونستم جلوی ذوقمو بگیرم
وونا خندیدو لب زد

_چشم چشم حواسم هست بفرمایید

هردو وارد شدیم
خاله سمتمون اومد

_سلام دخترم قربونت بشم خوبی؟
+سلام خاله ممنون شما خوبین

_خوبم مادر

رو کرد به جونگکوک

_سلام خوبی گلپسر؟
من مادر وونام!

جونگکوک لبخند گرمی زدو معذب جواب داد

_سلام خانوم خوشبختم
جئون جونگکوک هستم همسر لیلی.. درخدمت شمام

خاله لبخند رضایت مندانه ای زدو باهم سمت مبلا حرکت کردیم

پدر وونا همراه شوهر جیوو، روی مبل نشسته بودن
با حضور ما بلند شدنو سمتمون اومدن
عمو  رو کرد به جونگکوک و جدی دستشو جلو اوردو لب زد

_سلام خیلی خوش اومدین
بفرمایید... اقای؟
_جئون هستم
_ خوشبتم اقای جئون پارک هستم
بفرمایید خواهش میکنم
_مچکرم
خیلی خوشبختم

عمو رو کرد به من و با منم احوال پرسی کرد
با شوهر جیوو هم احوال پرسی کردیم
با بفرمایید عمو همه نشستیم
جمعشون مردونه بودو معذب بودم
خواستم برم اشپزخونه که وونا و جیوو همراه با قهوه و شکلات اومدن

130 لایک
دیدگاه ها (۴)

#Gentlemans_husband#part_85اول به عمو بعد به جونگکوک و بعدم ...

#Gentlemans_husband#part_86_خب ازونجایی که تو تک دختر خانواد...

#Gentlemans_husband#part_83لقمرو دستش دادمو روی تخت نشستم و ...

#Gentlemans_husband#part_82(چند ساعت بعد) با برخورد مستقیم ن...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_272گوشیو کنار گذاشتم و...

پلیس. ابلیس. part¹⁶_ آجوما آجوما : بله ارباب _ ...

#عشق _جنایت 🔪پارت48شوگا:جونگکوک که با عصبانیت داشت به جینو و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط