نام فیک عشقنفرت

نام فیک: عشق/نفرت
Part: 13
تهیونگ غذاش رو تموم کرد و از اجوما هم تشکر کرد دلش گرفته بود یچیزی گلوشو داشت خفه میکرد، از خونه زد بیرون و رفت توی خیابون دور زد، چند ساعتی بیرون بود و برگشت خونه.
.....
/بچها زمان حال هست/
پروازش نشست.از هواپیما پیاده شد دخترش رو بغلش گرفته بود، سوار تاکسی شد ادرس خونه ی یونا رو داد و رفت اونجا. وقتی که رسید زنگ در رو زد یونا سریع در رو باز کرد تا مارا رو دید بغلش کرد از بغلش دراومد به دخترش نگاه کرد.(اسم دختر مارا آ جین هست که با این € نشون میدم)
&سلام کوچولو*لبخند
€سلام*اروم
+کسی که نیست؟
&نه بیا داخل*لبخند
+آ جین برو بغل خاله تا من ساک رو بیارم داخل
€باشه*رفت بغل یونا*
مارا رفت داخل. یونا خونشو عوض کرده بود و خونش خیلی بزرگتر شده بود امسال هم قرار بود با دوست پسرش ازدواج کنه. خونش سه تا اتاق داشت قرار بود فعلا تا دو ماه مارا اونجا باشه تا پولش رو از امریکا برگردونه کره تا خونه بخره و...مارا که خیلی خسته بود رفت ی دوش گرفت آ جین هم برد حموم و بعدش لباساش رو پوشید لباسای آ جین رو هم تنش کرد و از اتاق بردش بیرون.یونا براشون شام درست کرده بود و آ جین که از هیچی خبر نداشت فقط به حرف مادرش گوش میکرد و فقط تا اینجا میدونست که این خانم اسمش یوناست و دوست قدیمی مادرشه و اونی که توی امریکا بهش کمک کرده شوهر این خانمه. خب خود مارا خواست تا اینجا بدونه نه بیشتر و نه کمتر، مارا برگشت نه برای اینکه به تهیونگ بگه بچه داره برگشت که سهم بچش رو پس بگیره هنوز از تهیونگ خشم داره ازش ناراحت و میخواد ی وکیل بگیره که اون کارارو انجام بده چون نمیخواست با تهیونگ رو به رو شه.مارا بعد از خوردن شام از یونا برای شام تشکر کرد و با آ جین رفت و توی اتاق و خوابید.



ᰔᩚامیدوارم خوشتون بیادᰔᩚ

لطفا حمایتش کنید👇🏻
https://wisgoon.com/jeon_elsa
دیدگاه ها (۴)

پیجش عالیهفیک نویسه حمایتش کنیدhttps://wisgoon.com/hana-pint...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط