نام فیک عشقنفرت

نام فیک: عشق/نفرت
Part: 12
گوشیش رو برداشت و یونا پیام داد:
_حالا وقتشه برام بلیط بگیر برای شب باشه و بهم خبر بده که برای کی هست که من اماده شم خودت هم بیا دنبالم
&باشه
پیامی که به یونا داد رو پاک کرد از اتاقش زد بیرون و رفت پایین. تصمیم گرفت که ی روز خوشی رو پیش خانواده ی الکیش داشته باشه پس به اجوما گفت که خودش میخواد غذا درست کنه و اجوما هم کمکش کنه.
در حین اشپزیش یونا بهش پیامک داد که برای فردا شب ساعت ۴ صبح گرفته و ساعت ۳ میاد دنبالش مارا هم بهش گفت باشه ممنونم.
بعدش هم غذاش رو درست کرد. بعد از درست کردن غذا به اتاق مطالعه رفت و کتابی رو که ۲ سومش رو خونده بود رو تموم کرد. وقتی که تهیونگ از سرکار برگشت خدمتکارا مارا رو صدا زد و مارا رفت پایین. خالش هم بیرون بود که اومده بود نشست سر میز اجوما به تهیونگ گفت که غذای امشب رو مارا درست کرده تهیونگ فکر میکرد دستپخت مارا بد باشه ولی مجبور بود بخوره چون اگر نمیخورد مارا میفهمید که هنوزم دوسش نداره و بخاطر بچه ست پس برای اینکه خوب نقش بازی کنه از غذا خورد، اما برعکس تصوارتش دستپخت مارا عالی بود بهترین غذایی بود که توی عمرش خورده بود.
.....
بیشتر از تایمی که قرار بود وایسته ، وایستاده بود.گوشیش زنگ خورد و جواب داد، باید میرفت خونش ی کار مهمی براش پیش اومده بود به تهیونگ نگاه کرد و گفت:
☆شرمنده من باید سریع برم خونه ی مشکلی پیش اومده اگر ایرادی نداره فردا ادامش رو بگید؟
_نه مشکلی نیست
☆ممنونم
هایجین بلند شد و از تهیونگ خدافظی کرد و رفت پایین خدمتکار هم تا دم در بدرقش کرد و بعدشم هایجین رفت. تهیونگ رفت پایین اجوما صداش زد برای شام، تهیونگ رفت سر میز شام که دید اجوما همون غذایی رو درست کرده که مارا براش برای اولین بار و اخرین بار درست کرده بود بغض کرد و سعی کرد قورتش بده و شروع به خوردن غذا کرد.



ᰔᩚامیدوارم خوشتون بیادᰔᩚ

لایک: ۳۴
کامنت: ۲۸


لطفا حمایتش کنید👇🏻
https://wisgoon.com/jeon_elsa
دیدگاه ها (۲)

نام فیک: عشق/نفرتPart: 11&پس کی میخوای فرار کنی؟+معلوم نیست....

پیجش عالیهحمایتش کنیدفیک نویسهhttps://wisgoon.com/kim_yenav

نام فیک: عشق/نفرتPart: 8مارا یکم باهاشون صحبت کرد و برگشت تو...

نام فیک: عشق / نفرتشخصیت های اصلی: مارا(همون ات هست ولی من خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط