#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_211


تکونش دادمو اروم زمزمه کردم

+جونگکوک برو اون طرف یخورده

چشم سمت راستشو باز کرد

_با منی؟

خرس گنده بیداره الکی داره ادا درمیاره!

+اره با شخص جنابعالیم بلند شو، زودباش
_جام راحته

+جونگکوک؟؟
_اوکی اوکی یه شرط داره

کنجکاو بهش زل زدم
دستشو گذاشت روی لـ..بش
نیاز نبود چیزی بگه و تا ته قضیه‌رو رفتم

_یه بو..س بده
+برو بزار باد بیاد
_خود دانی.. پس سر به سرم نزار میخوام بخوابم

دوباره چشماشو بست
نفس عمیقی کشیدمو دست به سیـ..نه طلبکار بهش زل زدم

+خیلی خب

چشماشو باز کرد
برق خاصی توی چشماش بود.
خم شدم سمتشو لپشو اروم بو...سیدم
خواستم برم عقب که دست انداخت پشت سرم

_کجا کجا..همین؟ منظورم روی لــ...بام، لپو میخوام چیکار؟

چشم غره ای نثارش کردم
میدونستم اگه ببو سمش قطعا ادامه میده!
دلو زدم به دریا..
لحظه ای مکث کردم.
تمام لحظات خاک برسری ما با همین دلو زدم به دریاها داره درست میشه!
ریز خندیدم.
سر خم کردمو لبـ..شو اروم بوسیدم
لعنتی!!! این مرد منو دیوونه میکنه..
خواستنش چیزی نیست که بتونم انکارش کنم.. ادم اعتراف هم نبود که بگم بهش علاق..
سرمو تکون دادم، دیوونه شدم!
خیره به لـ.. باش بودمو نمیتونستم حرکتی انجام بدم.
توی یه حرکت ناگهانی لـ.. باشو گذاشت روی لـ.. بامو شروع کرد به بو**سیدنم

بی درنگ همراهیش کردم
حدود چند دقیقه به همون منوال گذشت.. وقتی دیگه خیلی نفس کم اوردم پسش زدم
هردو نفس نفس میزدیم.
فکر کردم دست برداشته ولی کور خوندم!
روم خیـ مه زدو  سرشو فرو برد توی گر.. دنم
چنتا مـ...یک عمیق زدو روشو بو..سید
توی تمام این مدت تنهاا به موهاش چنگ میزدم
سرش پایین تر رفت.
تا رسید به جایی نزدیک سی**نم دیگه واقعا قدرتی برای پس زدنش  نداشتم!
شروع کرد به بو.... سیدن

200 لایک
دیدگاه ها (۱۵)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_212(چند مین بعد)لـ.. بام...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_213خمیازه ای کشیدم و سمت...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_210+نامجون دستم به دامنت...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_209وقتی دوست دخترمو دیدم...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_251اروم خودمو بهش نزدی...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_196بیشتر نزدیکش شدمدستی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط