Gentlemanshusband
#Gentlemans_husband
#part_120
#The_end_of_season_one
نامجون رو بهم گفت
_پس چطوریه مگه غیر اینه سرمو با سنگ شکوندی؟
_اره قبول دارم ولی توام بی تقصیر نیستی
جونگکوک: خب تعریف کن بیینم لیلی
سری تکون دادمو از اون روز گفتم
_ من اون روز داشتم از خیابون رد میشدم
که یهو یه ماشین با سرعت سمتم اومد
منم که حسابی توی شک بودم نمیتونسنم تکون بخورم
ماشین ترمز زد ولی بازم بهم برخورد کردو افتادم روی زمین
ولی اتفاقی نیفتاد
رانندهه که نامجونه از ماشین پیاده شدو شروع کرد به غرغر کردن
میگفت ماشین نازنینم خراب شد
دختریه مزاحم!
عصبی شده بودم
اخه الان نباید ازم عذر خواهی میکردو میگفت خوبه که سالمی! اون فقط نگران ماشینش بود.
منم از شدت عصبانیت رو بهش توپیدمو میگفتم:
حداقل بگو سالم موندم اگه بلایی سرم میومد که خونم میوفتاد گر.دنت احمق
بی توجه به من فقط برو بابایی میگفت
منم خواستم تلافی کنم گوشیمو دراوردم.
میخواستم به پلیس زنگ بزنم
همینکه خواستم شمارشو بگیرم یهو نامجون گوشیو از دستم گرفت و با بی ادبی گفت میخوای چه غلطی بکنی
منم هی سعی میکردم گوشیمو ازش بگیرم ولی اون نمیزاشت...
نامجون پرید وسط حرفم
_اما بازم...
جونگکوک رو بهش توپید
_هیونگ بزار حرفشو بزنه
نامجون دیگه چیزی نگفت و من ادامه دادم..
«پایان فصل اول»
150 لایک
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب فصل اول تموم شد
اماده این برای شروع فصل دوم؟؟
#part_120
#The_end_of_season_one
نامجون رو بهم گفت
_پس چطوریه مگه غیر اینه سرمو با سنگ شکوندی؟
_اره قبول دارم ولی توام بی تقصیر نیستی
جونگکوک: خب تعریف کن بیینم لیلی
سری تکون دادمو از اون روز گفتم
_ من اون روز داشتم از خیابون رد میشدم
که یهو یه ماشین با سرعت سمتم اومد
منم که حسابی توی شک بودم نمیتونسنم تکون بخورم
ماشین ترمز زد ولی بازم بهم برخورد کردو افتادم روی زمین
ولی اتفاقی نیفتاد
رانندهه که نامجونه از ماشین پیاده شدو شروع کرد به غرغر کردن
میگفت ماشین نازنینم خراب شد
دختریه مزاحم!
عصبی شده بودم
اخه الان نباید ازم عذر خواهی میکردو میگفت خوبه که سالمی! اون فقط نگران ماشینش بود.
منم از شدت عصبانیت رو بهش توپیدمو میگفتم:
حداقل بگو سالم موندم اگه بلایی سرم میومد که خونم میوفتاد گر.دنت احمق
بی توجه به من فقط برو بابایی میگفت
منم خواستم تلافی کنم گوشیمو دراوردم.
میخواستم به پلیس زنگ بزنم
همینکه خواستم شمارشو بگیرم یهو نامجون گوشیو از دستم گرفت و با بی ادبی گفت میخوای چه غلطی بکنی
منم هی سعی میکردم گوشیمو ازش بگیرم ولی اون نمیزاشت...
نامجون پرید وسط حرفم
_اما بازم...
جونگکوک رو بهش توپید
_هیونگ بزار حرفشو بزنه
نامجون دیگه چیزی نگفت و من ادامه دادم..
«پایان فصل اول»
150 لایک
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب فصل اول تموم شد
اماده این برای شروع فصل دوم؟؟
- ۳۷.۳k
- ۱۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط