𝐀 𝐒𝐭𝐫𝐚𝐧𝐠𝐞𝐫 𝐂𝐚𝐥𝐥𝐞𝐝 𝐚 𝐅𝐫𝐢𝐞𝐧𝐝
𝐏𝐚𝐫𝐭: 𝟗
ات که سکوت رو دید، سریع ریخت وسط:
ات: «اوووووف چه اعترافی شد الان 😳🔥 خب خب خب، من باید فضا رو عوض کنم قبل از اینکه شما دو تا همدیگه رو بخورین.»
مینا: «😐 بخوریم؟!»
کوک: «😏 بد هم نمیگه.»
مینا: «اهه ببند…»
ات خندید و نوشت:
– «خب حالا نوبت منه… کوک! جرأت یا حقیقت؟»
کوک: «جرأت. من هیچوقت حقیقت نمیگم.»
ات: «باشه… جرأت داری الان بری تو بالکن و یه فحش خیلی بلند بدی و ویسشو برامون بفرستی؟ 😂»
مینا زد زیر خنده.
– «عهههه عالیه! برووو کوک.»
چند دقیقه بعد، ویس اومد. صدای کوک، خفه اما بلند:
«گُووووههههههههههه!»
مینا منفجر شد از خنده:
– «😂😂😂 وای دیوونهای!»
ات: «عهههه 😭 این بهترین چیزیه که شنیدم.»
کوک برگشت و نوشت:
– «فقط به عشق شما دو تا مونگل این کارو کردم. دیگه تکرار نمیکنم.»
مینا: «مونگل ها اسممون بهجا بوده 😏»
چند لحظه همه خندیدن. ولی پشت اون خندهها، حس عجیبی نشسته بود.
حسی که انگار بازی ساده داشت کمکم مرزهاشو میشکست…
😏
(بچها اگه نمیخواین بگین نزارم
چون واقعا خیلی حمایتاتون کم
شرایط:۱۸ لایک ۱۰ کامنت
ایندفعه هم شرطارو نرسوندی دیگه نمیزارم جدیم)
𝐏𝐚𝐫𝐭: 𝟗
ات که سکوت رو دید، سریع ریخت وسط:
ات: «اوووووف چه اعترافی شد الان 😳🔥 خب خب خب، من باید فضا رو عوض کنم قبل از اینکه شما دو تا همدیگه رو بخورین.»
مینا: «😐 بخوریم؟!»
کوک: «😏 بد هم نمیگه.»
مینا: «اهه ببند…»
ات خندید و نوشت:
– «خب حالا نوبت منه… کوک! جرأت یا حقیقت؟»
کوک: «جرأت. من هیچوقت حقیقت نمیگم.»
ات: «باشه… جرأت داری الان بری تو بالکن و یه فحش خیلی بلند بدی و ویسشو برامون بفرستی؟ 😂»
مینا زد زیر خنده.
– «عهههه عالیه! برووو کوک.»
چند دقیقه بعد، ویس اومد. صدای کوک، خفه اما بلند:
«گُووووههههههههههه!»
مینا منفجر شد از خنده:
– «😂😂😂 وای دیوونهای!»
ات: «عهههه 😭 این بهترین چیزیه که شنیدم.»
کوک برگشت و نوشت:
– «فقط به عشق شما دو تا مونگل این کارو کردم. دیگه تکرار نمیکنم.»
مینا: «مونگل ها اسممون بهجا بوده 😏»
چند لحظه همه خندیدن. ولی پشت اون خندهها، حس عجیبی نشسته بود.
حسی که انگار بازی ساده داشت کمکم مرزهاشو میشکست…
😏
(بچها اگه نمیخواین بگین نزارم
چون واقعا خیلی حمایتاتون کم
شرایط:۱۸ لایک ۱۰ کامنت
ایندفعه هم شرطارو نرسوندی دیگه نمیزارم جدیم)
- ۳.۰k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط