نام فیکعشق مخفی

نام فیک:عشق مخفی
Part: 12



ویو ات*
یچیزی ریخت روم یخ یخ بود از خواب پریدم*
قلبم خیلی تند میزد*
با صدای خنده ی یکی به خودم اومدم و بهش نگاه کردم*
جیمین بود ی سطل اب یخ یخ ریخته بود روم که بیدار شم با عصبانیت بلند شدمو زدم توی گوشش*
ات. پسره ی عوضی نمیگی سکته کنم؟ *داد
خندش محو شدو با عصبانیت نگام کرد*
جی. میدونی ساعت چنده؟ *جدی
ات. اصلا ساعت هر چی باشه تو حق نداری اینجوری منو بیدار کنی*داد
اومدم بزنم توی گوشش دستمو گرفت و منو چسبوند به دیوار*
جی. بهت اخطار دادم که حد خودت رو بدون اما گوش نکردی*بم*
ات. مگه میخوای چه غلطی کنی پسره ی عوضی*داد
جی. باشه بهت نشون میدم چیکار میکنم*عصبی
لباساشو در اورد و فقط با شرت بود*
با ترس بهش نگاه کردم*
فهمیدم میخواد چیکار کنه دویدم سمت در که منو از پشت گرفت و انداخت رو تخت*
جی. راه فرار نداری*جدی
ات. مطمئن باش مامانم برگرده بهش میگم*داد و بغض
جی. بگو میخواد مثلا چیکار کنه؟ *😏اینجوری بود*
ات. خیلی عوضی هستی*داد
لباسای منو هم دراورد*
اومد روم...*
*عزیزان اصمات نمیتونم بزارم چون پیج رو گزارش میکنن برای بخش اصمات بیاین پیوی اگر میخواین*
انقد گریه کرده بودم چشام نمیدید جایی رو تار میدیدم همجا رو*
لباساشو پوشید و از خونه زد بیرون*
خیلی درد داشتم بزور رفتم حموم یکم توی وان با اب داغ بودم تا دردم کمتر شه*
از حموم اومدم بیرون ی قرص مسکن و ضد بارداری خوردم و خوابیدم




لایک:۱۵
کامنت:۲۰

☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۴۲)

نام فیک:عشق مخفیPart: 13ویو جیمین*سوار ماشین شدمو از خونه زد...

نام فیک:عشق مخفیPart: 14*سه سال بعد*(الان ات ۲۰ سالشه و جیمی...

نام فیک:عشق مخفیPart: 11ویو جیمین*خیلی گشنم بود رفتم پایین.ب...

نام فیک:عشق مخفیPart: 10ویو ات*با ترس نگاش کردم*دکمه ی لباسش...

نام فیک: عشق مخفیPart: 38ویو ات*ات. شوهرم؟ *تعجب*(زیر لب گفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط