Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_208


و بازهم همون حس لعـ نتی که دوست نداشتم کسی ازم ناراحت باشه و دربارم فکر بدی کنه..
نامجون نگاه سر سری بهم انداخت دوباره از روی نیمکت بلند شد
لباسشو ازپشت گرفتم و کشیدم
دوباره افتاد روی نیمکت
حرصی بهم زل زد
خواستم دوباره ازش بپرشم که با عربده ای که کشید شونه هام دو متر بالا پریدن

_میخوای بدونی اره؟؟؟ میخوای بدونی چطوری گند زدی به زندگیم؟....
کاری باهام کردی که یکسال تمام افسردگی بکشم بازم داری میگی چیشده چیکارت کردم؟

ناخدا گاه با شنیدن حرفش بغض عجیبی به گلوم چنگ انداخت
با صدایی لرزیده گفتم

+م.. من چیکار کردم؟

خنده هستریکی کردو اینبار ناراحتی و بغضی چاشنی لحنش شد

_عشق زندگیم رو ازم گرفتی ... نفسمو!
+من.. واضح بگو نمیفهمم

نفسشو بیرون دادو به جلوش خیره شد

_اون روزی که باهات تصادف کردم روز ولنتاین بود..چون اون مدت زیاد کار داشتم همیشه دوست دخترمو میپیچوندم و به دیدنش نمیرفتم
اون روز ازش خواستم بیاد کافه تا باهاش یه روز رویایی داشته باشم

وقتی باهات تصادف کردم و تو با سنگ زدی به سرم مجبور شدم برم بیمارستان برای بخیه
ولی وقتی که دوست دخترم زنگ زدم که این بلا سرم اومده اول حرفمو باور نکرد.
باهاش بحثم شدو اخر سر دعوای شدیدی کردیم
اون شب حالم خیلی خراب بود، برای همین به یه پارتی رفتم
جالب اینجاست دوست دخترمم اومده بود و..
اون یه دختر پاکو مهربون بود
اومدنش توی اون مهمونی خیلی عجیب بود.. میتونستم حدس بزنم چقدر حالش خرابه که پاشده اومده مهمونی
هرچقدر بهش نزدیک میشدم پسم میزدو بهم محل نمیداد
منم از روی فشار زیاد که روم بود تا خر خره نوشیدم
اصلا توی حال هوای خودم نبودم
مقصدم دستشویی بود ولی متاسفانه وارد یکی از اتاقای اون پارتی لعـ.نتی شدم
از شانس گو//هم یه هر//زه پاپتی  دنبالم راه افتاد توی اون اتاق

منم که حتی خودمو نمیشناختم فکر کردم اون لعـ.نتی دوست دخترمه و.. و بهش نزدیک شدم
شرم اوره! حتی فکر کردن به این موضوع ازارم میده... من چطوری فرق بین عشقمو با یه هر//زه نفهمیدم؟
دستمو روی شونش گذاشتم

+خب؟ بعدش چیشد

اهی کشیدو ادامه داد

_وقتی داشتم اون لعنتو میبو..سیدم دوست دخترم نمیدونم از کجا پیداش شدو مارو توی اون حالت دید

210 لایک
دیدگاه ها (۱۲)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_209وقتی دوست دخترمو دیدم...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_210+نامجون دستم به دامنت...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_207 نامجون نامجون خواهش...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_206اینبار همه باهم خندید...

دوست پسر دمدمی مزاج

بارون نم‌نم می‌بارید... اونقدر که نه خیست کنه، نه خشک نگهت د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط