Gentlemanshusband
#Gentlemans_husband
#part_110
_بفرمایید خانوم اینم از اتاق شما و اقا خوش بگذره.
توجهی به لحن شیطونش نکردم.
_ اتاقمون یکیه؟
_منظورتون چیه؟ مگه باید جدا باشه؟
اوه بازم که سوتی دادم!
_نه چیزه یهو از دهنم پرید ممنون عزیزم
خواهشی گفت و رفت،
وارد اتاق شدم و دیدم چمدون هامون روی زمین گذاشته شدن
چمدون خودمو باز کردم و وسایلم رو بیرون اوردم و درست چیدم.
لباس هام رو با لباس های راحتی عوض کردمو کنار پنجره ایستادم
هوا داشت کم کم رو به سرما میرفتو من داشتم به کنکور نزدیک تر میشدم
توی همین فکرا بودم که با دیدن سایه ای پشت سرم هینی کشیدم.
برگشتم و با دیدن جونگکوک نفس عمیقی کشیدم.
_ترسوندیم! یه سلامی چیزی
_جنبعالی حواست نبود وگرنه صدات زدم جوابی ندادی
_ داشتم به بیرون نگاه میکردم میبینی هوا دیگه داره سرد میشه.
_کم کم باید اماده بشی برای کنکورت. ولی فکر نکنم پشتکارت خوب باشه! دخالتی نمیکنم خودت بهتر میدونی..
_ولی کاش کنکور زودتر میبود حوصله ندارم ۸ ماه منتظر بمونم
_میتونم کاری کنم یه امتحان دیگه بدیو یه راست بیای شرکتم
نظرت چیه؟
کمی جا خوردم.
_چی مگه میشه؟
_البته که میشه! امتحان شرکتم البته سوالاش قطعا سخته و باید همچیو بلد باشی،من برای اینکه بتونم بهترین
کارمندارو جمع کنم هرسال یه ازمون برگذار میکنم که مجوزش هم هست..
اگه بتونی اونو خوب بدی میتونم با نفوذی که دارم دیپلم گرفتن رو برات راحت کنم سوال های من چرت پرت نیست، همشون درباره مهندسیو طرح هستن باید سعی کنی توی این مدت کم یکسری نمونه سوال یاد بگیریو حل کنی، نظرت چیه میخای بدیش؟
_اره معلومه!! کی؟؟
_اگه امسال برگذار بشه میره واسه ماه April
_ پس اوکیع دیگه
_اره امیدوارم بتونی امتحان رو خوب بدی چون تعداد زیادی واسه اومدن به شرکت میان امتحان میدن و منم نمیتونم کمکی بهت بکنم!
_باشه بابا کمک نخواستیم حالا بیا برو چمدونت رو باز کن بچین
150 لایک
#part_110
_بفرمایید خانوم اینم از اتاق شما و اقا خوش بگذره.
توجهی به لحن شیطونش نکردم.
_ اتاقمون یکیه؟
_منظورتون چیه؟ مگه باید جدا باشه؟
اوه بازم که سوتی دادم!
_نه چیزه یهو از دهنم پرید ممنون عزیزم
خواهشی گفت و رفت،
وارد اتاق شدم و دیدم چمدون هامون روی زمین گذاشته شدن
چمدون خودمو باز کردم و وسایلم رو بیرون اوردم و درست چیدم.
لباس هام رو با لباس های راحتی عوض کردمو کنار پنجره ایستادم
هوا داشت کم کم رو به سرما میرفتو من داشتم به کنکور نزدیک تر میشدم
توی همین فکرا بودم که با دیدن سایه ای پشت سرم هینی کشیدم.
برگشتم و با دیدن جونگکوک نفس عمیقی کشیدم.
_ترسوندیم! یه سلامی چیزی
_جنبعالی حواست نبود وگرنه صدات زدم جوابی ندادی
_ داشتم به بیرون نگاه میکردم میبینی هوا دیگه داره سرد میشه.
_کم کم باید اماده بشی برای کنکورت. ولی فکر نکنم پشتکارت خوب باشه! دخالتی نمیکنم خودت بهتر میدونی..
_ولی کاش کنکور زودتر میبود حوصله ندارم ۸ ماه منتظر بمونم
_میتونم کاری کنم یه امتحان دیگه بدیو یه راست بیای شرکتم
نظرت چیه؟
کمی جا خوردم.
_چی مگه میشه؟
_البته که میشه! امتحان شرکتم البته سوالاش قطعا سخته و باید همچیو بلد باشی،من برای اینکه بتونم بهترین
کارمندارو جمع کنم هرسال یه ازمون برگذار میکنم که مجوزش هم هست..
اگه بتونی اونو خوب بدی میتونم با نفوذی که دارم دیپلم گرفتن رو برات راحت کنم سوال های من چرت پرت نیست، همشون درباره مهندسیو طرح هستن باید سعی کنی توی این مدت کم یکسری نمونه سوال یاد بگیریو حل کنی، نظرت چیه میخای بدیش؟
_اره معلومه!! کی؟؟
_اگه امسال برگذار بشه میره واسه ماه April
_ پس اوکیع دیگه
_اره امیدوارم بتونی امتحان رو خوب بدی چون تعداد زیادی واسه اومدن به شرکت میان امتحان میدن و منم نمیتونم کمکی بهت بکنم!
_باشه بابا کمک نخواستیم حالا بیا برو چمدونت رو باز کن بچین
150 لایک
- ۲۷.۴k
- ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط