#Gentlemans_husband
#season_Third
#part_251


اروم خودمو بهش نزدیکو نزدیک تر کردم
اهمی کردو مضطرب کمی عقب رفت
چند قدم بینمون رو پر کردم
ولی بازهم عقب تر رفت تا اینکه پشتت خورد به کمد
لبخند شیطونی زدم
تا جایی بهش نزدیک شدم که دیگه تـ/ن هردومون به همدیگه چسبیده بود
دست انداختم زیر چونشو بلندش کردم

+چرا به چشمام نگا نمیکنی فسقلی؟
_میشه بری کنار؟ معذبم اینجوری

لبخندی بر سر این همه معصومیتش زدم

+جدی!! پس چرا من معذب نیستم؟

چشماشو با در/د بست

_اذیت نکن .. برو کنار لطفاً
+نه نمیخوام

ناخدا گاه چشمم سر خورد سمت لـ  باش
چطوری میتونستن اینقدر تپلو خاستنی باشن؟
سر خم کردم برای بو سیدنش ولی جا خالی داد
حسابی خورد تو ذوقم.
ولی این کارش باعث شد من بیشتر جنون خواستنش رو داشته باشم
دست بردم سمت جایی کنار با**سنش و کمی سمت بالا متمایلش کردم
هین کوتاهی کشیدو من سرم رو فرو بردم توی گرد..دنش و گاز عمیقی ازش گرفتم
نا//له های ارومش کنار گوشم شروع شد و لعنت به من که حتی این کارش رو هم دوست داشتم!!
چت شده جونگکوک؟
جمع کن خودتو!

سرمو بالا اوردمو به لـ  ب های لرزونش زل زدم
عجیب دلم میخواست ببو***سمش!!
و این کار رو هم کردم
اروم شروع کردم به بو///سیدن لـ  ب هاش
هرچند سعی در پس زدنم داشت ولی نمیتونست!!
به ناچار به طور نامیزون همراهیم کرد.
اونم میخواست، فقط میترسیدو لعـ نت به من که نمیتونم توی این موقعیت براش امن باشم
وقتی هردو نفس کم اوردیم ازش جدا شدم
نفس نفس میزدو موهاش اشفته روی صورتش ریخته بودن.

موهاشو کنار زدمو دوباره شروع کردم به بو//سیدنش
از روی زمین بلندش کردمو سمت تخت بردمش
روی تخت گذاشتمشو روش خیـ مه زدم
دوباره سرمو فرو بردم توی گر//دنشو شروع کردم به بو//سیدنش
کمی گذشته بودو داشتم قبول میکردم که دارم از حدم میگذرم!!
ولی دست خودم نبود ناخدا گاه دستم به جای جای بد/نش میخورد
اروم و حالت نا...له مانند جایی کنار گوشم پچ زد

225 لایک