Gentlemanshusband
#Gentlemans_husband
#season_Third
#part_267
همه باهم اهانی زمزمه کردیم و سمت اتاقامون رفتیم
خرید هارو روی میز گذاشتم و لباسامو کندم
از فرصت استفاده کردم و تا جونگکوک سرویس بود سریع لباسام رو با یه دست لباس راحتی عوض کردم
موهامو ازادانه رها کرد مو خودمو روی تخت انداختم
حسابی خسته شده بودم و دلم یه خواب عالی میخواست
یکی از بالش هارو زیر سرم و اون یکی رو توی بغـ. لم گذاشتم و چشمامو بستم.
همینکه داشتن کم کم گرم میشدن با تکون تکونایی چشم باز کردم
جونگکوک بود
+ اخ چته؟
_این بالشو بده چرا همچین بغـ لش کردی؟
+ واسه خودمه
_ اون بالش منه!
+نه
_نگاه کن بالش تو زیر سرته این مال منه!
+چه گیری دادی دیگه اه!!! هزارتا بالش هست اینجا باید حتما اینو بزاری؟
_ بالش خودم رو میخام
گمشویی نثارش کردم و محکم تر بالشو به خودم فشردم
توی یه حرکت ناگهانی بالشو از چنگم دراوردو خودشو روی تخت انداخت
دستشو دور بازو هام انداختو
جایی کنار گوشم پچ زد
_وقتی یه شوهر خوب داری چرا بالش رو بـ غل میکنی ؟
+ پسریه مریض روانییی ولم کن اعصاب ندارما میزنم کار دستت میدمااااا
_کی؟ کی میخواد کار دستم بده؟ تو؟
+مــــن اره خود مـــن
چشماشو ریز کردو لبخندی خبیث زد
_پس تو میخوای کار دستم بدی
بهم اجازه نداد عکس العملی نشون بدم و شروع کرد به قلقلک دادنم
از شدت خنده و حرص صورتم قرمز شده بود.
به کم/رش چنگ میزدم
+ترو خدااا ترو خدااا ولم کن
میخندیدو میگفت بگو' غلط کردم
عمرا
امکان نداره بگم غلط کردم اصلا امکان نداره لیلی بگه غلط کردم!!!!!
رو بهش با حالت زاری گفتم
+غلط کردم
دوست دارم بگم غلط کردم
اصن دلم میخواد به شوهرم بگم غلط کردم به تو چه؟
دستاشو دورم باز کردم و حالت قهر رومو ازش گرفتم و چشمامو بستم
صداشو انداخت تو گلوشو گفت
230 لایک
#season_Third
#part_267
همه باهم اهانی زمزمه کردیم و سمت اتاقامون رفتیم
خرید هارو روی میز گذاشتم و لباسامو کندم
از فرصت استفاده کردم و تا جونگکوک سرویس بود سریع لباسام رو با یه دست لباس راحتی عوض کردم
موهامو ازادانه رها کرد مو خودمو روی تخت انداختم
حسابی خسته شده بودم و دلم یه خواب عالی میخواست
یکی از بالش هارو زیر سرم و اون یکی رو توی بغـ. لم گذاشتم و چشمامو بستم.
همینکه داشتن کم کم گرم میشدن با تکون تکونایی چشم باز کردم
جونگکوک بود
+ اخ چته؟
_این بالشو بده چرا همچین بغـ لش کردی؟
+ واسه خودمه
_ اون بالش منه!
+نه
_نگاه کن بالش تو زیر سرته این مال منه!
+چه گیری دادی دیگه اه!!! هزارتا بالش هست اینجا باید حتما اینو بزاری؟
_ بالش خودم رو میخام
گمشویی نثارش کردم و محکم تر بالشو به خودم فشردم
توی یه حرکت ناگهانی بالشو از چنگم دراوردو خودشو روی تخت انداخت
دستشو دور بازو هام انداختو
جایی کنار گوشم پچ زد
_وقتی یه شوهر خوب داری چرا بالش رو بـ غل میکنی ؟
+ پسریه مریض روانییی ولم کن اعصاب ندارما میزنم کار دستت میدمااااا
_کی؟ کی میخواد کار دستم بده؟ تو؟
+مــــن اره خود مـــن
چشماشو ریز کردو لبخندی خبیث زد
_پس تو میخوای کار دستم بدی
بهم اجازه نداد عکس العملی نشون بدم و شروع کرد به قلقلک دادنم
از شدت خنده و حرص صورتم قرمز شده بود.
به کم/رش چنگ میزدم
+ترو خدااا ترو خدااا ولم کن
میخندیدو میگفت بگو' غلط کردم
عمرا
امکان نداره بگم غلط کردم اصلا امکان نداره لیلی بگه غلط کردم!!!!!
رو بهش با حالت زاری گفتم
+غلط کردم
دوست دارم بگم غلط کردم
اصن دلم میخواد به شوهرم بگم غلط کردم به تو چه؟
دستاشو دورم باز کردم و حالت قهر رومو ازش گرفتم و چشمامو بستم
صداشو انداخت تو گلوشو گفت
230 لایک
- ۱۷.۱k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط