#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_158
_سرده!
سریع روی تخت خوابوندمش و کولرو خاموش کردم
و دوباره سمتش اومدم
چنتا پتو از توی کمد بیرون اوردم و روش انداختم
برای اینکه سریع تر گرم بشه کنارش دراز کشیدمو به اغو//ش کشیدمش
ولی بازهم سرمای ت/نش بالا بود!
میلرزیدو عرق سرد میریخت
نفس عمیقی کشیدم و ل/بام رو روی ل/باش گذاشتم
بی حرکت...
قصدم سواستفاده ازش نبود!
تنها میخواستم ب//دنشو گرم کنم
حدود 10 دقیقه ای به همون روال گذاشت
سرمو ازش فاصله دادم و به چشماش زل زدم
دیگه خبری از اون پوست خشک و سرد نبود و گونه هاش از شدت خجالت سرخ شده بود
تک خنده ای کردم، سرمو روی پیشونیش گذاشتم
+جون به لـ/بم کردی فسقلی!
خنده دلبری کردو من دلم ضعف رفت برای خواستنش
ولی حیف الان جاش نبود
بلند شدم و رو بهش گفتم
+بلند شو لباساتو عوض کن.. باید بریم دکتر
_دکتر؟ خوبم!
+دارم میگم بلند شو! عجله کن الان جشن شروع میشه بدو دختر خوب
بزور راضیش کردم و بلند شد.
همینجور دست به سـ..ینه منتظر بودم
لباس عوض کنه و اونم اینطور بنظر میرسید که انگار منتظره من برم بیرون!
رو بهش تک خنده ای کردم
+بالاخره که میبینمت دیر یا زود...
و از اتاق خاج شدم...
بعد حدود 15 دقیقه بعد بیرون اومد
لباس قرمز شیکی ت/ن کرده بود و تنها کمی رژ زده بود
عجیب این دختر بدون هیچ ارایشی زیبا بود
بیخیال عوض کردم لباسام دستشو گرفتم و همراهش پله هارو پایین رفتیم
وقتی به پایین پله ها رسیدیم با مامان خانوم روبه رو شدم
_وای مادر کجایی دارم دنبالت میگردم؟ دوساعت دیگه جشن شروعه اماده نشدین هنوز؟
+مامان لیلی یکم بد احواله میبرمش دکتر زود میایم
چهرش نگران شدو سمت لیلی اومد
_چی شده در/دت به سرم؟ کجات در/د میکنه ؟
جای لیلی جواب دادم
+مامان احتمالا یه سرما خوردگی سادست نگران نباش یه ساعته میریم و برمیگردیم کیلینیک نزدیکه
سری تکون داد و دست لیلی رو ول کرد
سمت ماشینم رفتیم
حیاط حسابی شلوغ بود و حدود 13 ماشین از پارکنیگ تا حیاط پارک بود
لیلی رو صندلی شاگرد نشوندم و خودم پشت فرمون نشستم
کمربندو زدم
چون در حیاط برای مهمونا باز بود نیازی نبود لوکا رو صدا کنم و سریع از خونه خارج شدم و
یه راس سمت کلینیک روندم
180 لایک
#Season_two
#part_158
_سرده!
سریع روی تخت خوابوندمش و کولرو خاموش کردم
و دوباره سمتش اومدم
چنتا پتو از توی کمد بیرون اوردم و روش انداختم
برای اینکه سریع تر گرم بشه کنارش دراز کشیدمو به اغو//ش کشیدمش
ولی بازهم سرمای ت/نش بالا بود!
میلرزیدو عرق سرد میریخت
نفس عمیقی کشیدم و ل/بام رو روی ل/باش گذاشتم
بی حرکت...
قصدم سواستفاده ازش نبود!
تنها میخواستم ب//دنشو گرم کنم
حدود 10 دقیقه ای به همون روال گذاشت
سرمو ازش فاصله دادم و به چشماش زل زدم
دیگه خبری از اون پوست خشک و سرد نبود و گونه هاش از شدت خجالت سرخ شده بود
تک خنده ای کردم، سرمو روی پیشونیش گذاشتم
+جون به لـ/بم کردی فسقلی!
خنده دلبری کردو من دلم ضعف رفت برای خواستنش
ولی حیف الان جاش نبود
بلند شدم و رو بهش گفتم
+بلند شو لباساتو عوض کن.. باید بریم دکتر
_دکتر؟ خوبم!
+دارم میگم بلند شو! عجله کن الان جشن شروع میشه بدو دختر خوب
بزور راضیش کردم و بلند شد.
همینجور دست به سـ..ینه منتظر بودم
لباس عوض کنه و اونم اینطور بنظر میرسید که انگار منتظره من برم بیرون!
رو بهش تک خنده ای کردم
+بالاخره که میبینمت دیر یا زود...
و از اتاق خاج شدم...
بعد حدود 15 دقیقه بعد بیرون اومد
لباس قرمز شیکی ت/ن کرده بود و تنها کمی رژ زده بود
عجیب این دختر بدون هیچ ارایشی زیبا بود
بیخیال عوض کردم لباسام دستشو گرفتم و همراهش پله هارو پایین رفتیم
وقتی به پایین پله ها رسیدیم با مامان خانوم روبه رو شدم
_وای مادر کجایی دارم دنبالت میگردم؟ دوساعت دیگه جشن شروعه اماده نشدین هنوز؟
+مامان لیلی یکم بد احواله میبرمش دکتر زود میایم
چهرش نگران شدو سمت لیلی اومد
_چی شده در/دت به سرم؟ کجات در/د میکنه ؟
جای لیلی جواب دادم
+مامان احتمالا یه سرما خوردگی سادست نگران نباش یه ساعته میریم و برمیگردیم کیلینیک نزدیکه
سری تکون داد و دست لیلی رو ول کرد
سمت ماشینم رفتیم
حیاط حسابی شلوغ بود و حدود 13 ماشین از پارکنیگ تا حیاط پارک بود
لیلی رو صندلی شاگرد نشوندم و خودم پشت فرمون نشستم
کمربندو زدم
چون در حیاط برای مهمونا باز بود نیازی نبود لوکا رو صدا کنم و سریع از خونه خارج شدم و
یه راس سمت کلینیک روندم
180 لایک
- ۱۷.۴k
- ۱۰ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط