#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_159


به محظ اینکه رسیدیم
پیاده شدم و در سمت لیلی رو باز کردم
دست انداختم دور کم/رشو به داخل هدایتش کردم
سمت پذیرش رفتیم و ویزیت گرفتیم.
دو نفری جلومون بودنو کارشون 25 مین طول کشید
وقتی شماره ویزیت مارو اعلام کردن وارد اتاق دکتر شدیم
دکتره که مرد میانسالی بود بعد 5 مین معاینه گفت

_سرما اندازه ای زیاد بوده که به پوستش کمی اسیب زده
ولی خوشبختانه جدی نبوده و دلیل اینکه
نتونست از تخت پایین بیاد فشار عصبیی بوده که روش بوده

سری تکون دادم

_برای اینکه سرحال تر بشه براش یه سرم
مینویسم.. و برای سرماخوردگی احتمالیم براش چنتا دارو مینویسم از داروخانه بگیرید

تشکری ازش کردم و لیلی رو سمت اتاقی بردم
که قرار بود اونجا سرم بزنه
پرستاری وارد اتاق شدو با عشوه سلام کرد

_سلام جناب.. بیمار کدومه

سمت لیلی اشاره کردم
سری تکون داد و لبخندی زد

_نگران نباشید خواهرتون خوب میشن

تک خنده ای کردم و گفتم

+بله دکتر گفتن حال همسرم خوبه

دختره که انگار بادش خوابیده باشه خندش محو شد
لیلی ام یه لبخند پیروز مندانه ای رو لـ/ب داشت
سرِمو برای لیلی وصل کرد و از اتاق بیرون رفت
صندلی کنار لیلی نشستم و دستش رو گرفتم

180 لایک
دیدگاه ها (۱۰)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_160+الان خوبی؟ _خوبم نگر...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_161_بیا بریم توی این مغا...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_158_سرده!سریع روی تخت خو...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_157زدم رو شونشو سمت پله ...

Police and lovePt16Police and lovePt15لی فلیکس : میخوای بریم...

رمان بغلی من پارت ۳۲دیانا: دنیا رو سرم خراب شد دکتر منو با ه...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_189دیدم اوکیه و دوباره ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط