نام فیک:عشق مخفی
Part: 7


ویو جیمین*
جی. گفتم که برام کار پیش اومد عصبی شدم همین
پ. باشه
جی. خدافظ
پ. خدافظ
قطع کردم*
دومین پک از سیگارمو زدم*
سومین پک چهارمین پک و...*
ساعت نزدیکای ۴ صبح بود برگشتم خونه*
خیلی اروم راه وارد خونه شدم و رفتم توی اتاق*

ویو ات*
خوابم نمیبرد توی گوشیم بودم که دیدم یکی درو باز کرد. فکر کردم مادرمه و سریع خودمو به خواب زدم. که برقو یکی روشن کرد چشامو باز کردم دیدم جیمینه*
ات. قراره هر شب این موقع ساعت بیای خونه؟ *جدی
جی. به شما مربوطه؟*جدی تر
ات. اره چون منم توی این اتاق هستم و اگر بخوای این ساعتا بیای من اذیت میشم چون میخوام بخوابم
جی. خوابت سبکه؟*نیشخند
جی. یا تا الان بیدار بودی
ات. خب اره تا الان بیدار بودم. به شما مربوطه؟
جی. وقتی خودت بیداری و با دوست پسرت چت میکنی و منم این ساعت ها بیام اذیت نمیشی*پوزخند
ات. عوضی*عصبی
جی. حد خودت رو بدون. این سومین باری هست که میگم بار چهارم بلایی سرت میارم که تا عمر داری فراموش نکنی*جدی
ترسیدم توی این فکر بودم که مگه میخواد چیکار کنه..؟و... خوابم برد*
صبح با صدای داد و بیداد مادرم بیدار شدم*
م. دختر پاشو مدرسه ات دیر میشه*داد
چشامو مالوندم*
ات. ...



لایک:۱۲
کامنت:۱۸
امروز زیادی پارت گذاشتم احتمالا فردا پارت نزارم


☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۱۹)

نام فیک:عشق مخفیPart: 8ویو ات*چشامو مالوندم*ات. اه بازم مدرس...

نام فیک:عشق مخفیPart: 10ویو ات*با ترس نگاش کردم*دکمه ی لباسش...

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

نام فیک:عشق مخفیPart: 5ویو جیمین*وایییی خدااا حیف که خواهرمه...

نام فیک: عشق مخفیPart: 42فلش بک به یک هفته بعد*ویو ات*توی خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط