نام فیک:عشق مخفی
Part: 5


ویو جیمین*
وایییی خدااا حیف که خواهرمه وگرنه میدونستم چیکارش کنم اونم با این زبون درازیش*
ات و مادرش داشتن سفره رو جمع میکردن*
پ. جیمین ما تصمیم داریم برای ماه عسلمون بریم پاریس و حدود یکماه بمونیم
نگاش کردم*
جی. یکماه؟ *تعجب
پ. اره
*از ی طرف خوشحال بودم یکماه نمیبینمشون اما باید یکماه این خواهر پرومو تحمل کنم*
پ. حواست به خواهرت باشه
نگاهی به ات انداختم که با پوزخند نگام کرد*
جی. مگه بچه ست خودش از خودش مراقبت کنه دیگه*بلند شدم*
پ. ما فردا ساعت ۶ بعد از ظهر پرواز داریم.!
جی. انقد زود؟ *زیر لب
پ. به کارای شرکت هم برس
باشه ای گفتمو رفتم توی اتاقم*
جی. یعنی کی این ماه عسل شون تموم میشه من برم سر خونه زندگی خودم.
جی. خودم کلی کار دارم اونوقت باید حواسم به ی دختره ی ایکبیری باشه
یدفعه ات درو باز کرد*
جی. در زدن بلد نیستی*عصبی
ات. اتاقمون مشترکه نیازی نمیبینم در بزنم*جدی
جی. اولن اینجا اتاق منه دومن شما فقط تا ی هفته اینجا هستید پس باید قوانینش رو هم رعایت کنی*جدی
ات. خیلی خودت رو دست بالا میگیری از الان بگم بخوای زور بگی که من به حرفات گوش بدم نمیدم
جی. ...




☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۷)

نام فیک:عشق مخفیPart: 6ویو ات*هه نیومده داره قلدری میکنه نشو...

نام فیک:عشق مخفیPart: 7ویو جیمین*جی. گفتم که برام کار پیش او...

نام فیک: عشق مخفیPart: 4 ویو ات*سنگینیه نگاهی رو روی خودم حس...

نام فیک: عشق مخفیPart: 3ویو ات*ات. اقای پارک گفتن که هنوز وس...

نام فیک: عشق مخفیPart: 41ویو جیمین*دوساعت گذشت و بهوش اومد*ن...

نام فیک:عشق مخفیPart: 8ویو ات*چشامو مالوندم*ات. اه بازم مدرس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط