نام فیک:عشق مخفی
Part: 6

ویو ات*
هه نیومده داره قلدری میکنه نشونش میدم پسره ی پرووو*
جی. بلند شدو اومد سمتم با چشای عصبیش نگام کرد*
جی. بهتره حد خودت رو بدونی وگرنه برای خودت بد میشه*دستشو روی بدنم کشیدم که اومدم بزنم توی صورتش دستمو گرفت و منو چسبوند به دیوار*
جی. بهت گفتم حد خودت رو بدون *ترسناک*
ترسیدم ولی به روی خودم نیوردم*
ات. ازت بدم میاد*بلند
جی. انگار من ازت خوشم میاد*ولم کرد و از اتاق رفت بیرون*
رفتم سمت کاناپه و روش لش کردم*
ات. پسره ی اسگول فکر کرده کیه؟ انگار من اونو ادم حساب میکنم.
ات. کی وسایلم میاد برم توی اتاق خودم اههه
ویو جیمین*
از اتاق رفتم بیرون*
خیلی رو مخمه نمیتونم تحملش کنم واقعا*
رفتم سوار ماشینم شدمو از خونه زدم بیرون*
به عمارتم رسیدم *
رفتم داخل*
خدمتکارا بهم ادای احترام کردن*
رفتم توی اتاقم و سیگارمو روشن کردم و اولین پک رو که زدم پدرم زنگ زد
جی. اخه الان وقت زنگ زدنه*عصبی
جواب دادم*
جی. بله؟
پ. کجا رفتی پسرم؟
جی. یکاری برام پیش اومد ، اومدم بیرون برمیگردم زود
پ. باشه. فکر کردم با خواهرت دعوات شده
جی. هه پس لوس و نانازیه که هرچی میشه میره به پدر و مادرش میگه*پوزخند زدم*
پ. نخیر ات اصلا از موقعی که تو رفتی نیومده بیرون. دیدم عصبی رفتی فکر کردم دعوات شده
جی. ...



☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۲)

نام فیک:عشق مخفیPart: 7ویو جیمین*جی. گفتم که برام کار پیش او...

نام فیک:عشق مخفیPart: 8ویو ات*چشامو مالوندم*ات. اه بازم مدرس...

نام فیک:عشق مخفیPart: 5ویو جیمین*وایییی خدااا حیف که خواهرمه...

نام فیک: عشق مخفیPart: 4 ویو ات*سنگینیه نگاهی رو روی خودم حس...

نام فیک: عشق مخفیPart: 36ویو جیمینات. باشهات. غذا خوردی؟جی. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط