فــآک اِســتآر
دوپآرتی suga
P.1
بار چندم بود...
این چندمین بار بود که توی این کلاب لعنتی اومدم
اونم بخاطر کی؟
یه راک استار فاکی که هر هفته توی این کلاب اجرا داشت...
من فقط برای اجراش میومدم اینجا
چقدر جذاب اجرا میکنه...
اون لبای گربه ای...
اون چشای خسته...
اون موهای خوش حالت...
اون دستای رگی...
همش دیوونه کننده بود...
همیشه دنبال یه فرصت واسه دیدنش بودمو هستم
ناامید نمیشم
اینقدر میام که اجازه بدن بعد کنسرت ببینمش...
اون گیتار برقی توی دستاش برق میزدن
اون صدای طلاییش کل سالن رو گرفته بود
نفس ها تو سینه حبس
و آماده برای دیدنش...
مثل همیشه اون جلو ایستاده بودم...
فقط منتظر ورودش بودم
با خشونت و ابهت گیتارشو دستش گرفت و وارد استیج کوچیک شد
شروع کرد به خوندن آهنگ "burn it"
همه با شوگا همراه شده بودن
شوگا روانی و دیوونه میزد و میخوند
نگاه های سرد و ترسناکش همه جارو آنالیز میکرد
تا نگاهش به اون دختر افتاد
همون دختری که بخاطرش میومد این کلاب لعنتی و اجراشو نگاه میکرد
اون دختر تنها کسی بود که با اجرای شوگا ساکت میشست و فقط تماشاچی و شنونده بود...
شوگا چشمکی به دختر زد بلکه لبخندی بزنه
ولی اون دختر فقط روشو اونور کرد...
شوگا تو دلش غوغا شد که:
هع، دختره بی همتا..همه آرزوشونه نگاشون کنم بعد تو روتو اونور میکنی؟...اینقد ازم بدت میاد؟..پس چرا همش تو اجرا هام هستی...
دختر فقط نمیخواست به چشمای شوگا ببازه...
برای همین ریاکشنی نشون نداد...
اخرای کنسرت بود
شوگا بالخره اهنگ "amygdala" رو اجرا کرد.
داشت خدافظی میکرد که توی میکروفون گفت:
خیلی این دنیا بی رحمه...
خیلی بیرحمه...
من زندگی میکنم چون نمیتونم بمیرم...
ولی بیاید ادامه بدیم..
بیاید بیخیال همه چی شیم
فقط...
بزار بره...
همه جیغ و دست زدن برای شوگا
دختر تپش قلب بدی گرفته بود
دوباره میخواست تلاش کنه که شوگا رو پشت استیج ببینه... .
___________________________________________-
ادامه دارد... .
دوپآرتی suga
P.1
بار چندم بود...
این چندمین بار بود که توی این کلاب لعنتی اومدم
اونم بخاطر کی؟
یه راک استار فاکی که هر هفته توی این کلاب اجرا داشت...
من فقط برای اجراش میومدم اینجا
چقدر جذاب اجرا میکنه...
اون لبای گربه ای...
اون چشای خسته...
اون موهای خوش حالت...
اون دستای رگی...
همش دیوونه کننده بود...
همیشه دنبال یه فرصت واسه دیدنش بودمو هستم
ناامید نمیشم
اینقدر میام که اجازه بدن بعد کنسرت ببینمش...
اون گیتار برقی توی دستاش برق میزدن
اون صدای طلاییش کل سالن رو گرفته بود
نفس ها تو سینه حبس
و آماده برای دیدنش...
مثل همیشه اون جلو ایستاده بودم...
فقط منتظر ورودش بودم
با خشونت و ابهت گیتارشو دستش گرفت و وارد استیج کوچیک شد
شروع کرد به خوندن آهنگ "burn it"
همه با شوگا همراه شده بودن
شوگا روانی و دیوونه میزد و میخوند
نگاه های سرد و ترسناکش همه جارو آنالیز میکرد
تا نگاهش به اون دختر افتاد
همون دختری که بخاطرش میومد این کلاب لعنتی و اجراشو نگاه میکرد
اون دختر تنها کسی بود که با اجرای شوگا ساکت میشست و فقط تماشاچی و شنونده بود...
شوگا چشمکی به دختر زد بلکه لبخندی بزنه
ولی اون دختر فقط روشو اونور کرد...
شوگا تو دلش غوغا شد که:
هع، دختره بی همتا..همه آرزوشونه نگاشون کنم بعد تو روتو اونور میکنی؟...اینقد ازم بدت میاد؟..پس چرا همش تو اجرا هام هستی...
دختر فقط نمیخواست به چشمای شوگا ببازه...
برای همین ریاکشنی نشون نداد...
اخرای کنسرت بود
شوگا بالخره اهنگ "amygdala" رو اجرا کرد.
داشت خدافظی میکرد که توی میکروفون گفت:
خیلی این دنیا بی رحمه...
خیلی بیرحمه...
من زندگی میکنم چون نمیتونم بمیرم...
ولی بیاید ادامه بدیم..
بیاید بیخیال همه چی شیم
فقط...
بزار بره...
همه جیغ و دست زدن برای شوگا
دختر تپش قلب بدی گرفته بود
دوباره میخواست تلاش کنه که شوگا رو پشت استیج ببینه... .
___________________________________________-
ادامه دارد... .
- ۲۴.۳k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط