فـــآک اِســتآر
دوپآرتی suga
P.2
اون بادیگار های مغرور و لعنتی مث همیشه سریع بردنش پشت صحنه
فقط صبر کنید
برای منم صبر کنید...
رفت سمت اتاق گیریم
بادیگارد ها جلوی در خیلی جدی ایستاده بودن
بادیگارد: خانوم محترم این بار چندمتونه تشریف میارید اینجا؟
عرض کردم خدمتتون نمیتونید اقای مین رو ملاقات کنید متاسفانه
دختر: باشه ولی حداقل میشه بهش بگین ینفره همیش میاد اینجا و میخواد ببینتت؟؟لطفا خواهش میکنم
بادیگارد اخم غلیظی کرد
رفت توی اتاق
از اتاق اومد بیرون و نگاهی به دخترک انداخت و گفت:
بآنو منیجرشون اجازه دادن
بفرمایید داخل فقط لطفا گوشه وایسید
دختر سریع بادیگارد رو زد کنار رفت توی اتاق
اتاق زیادی بزرگ بود
شوگا یه تلفن دستش بود و رو اسپیکر بود
داشت واسه یکی پیغام میزاشت
عصبی و ناراحت بود
کلی ادم دورش بودن و داشتن عرقشو با حوله خشک میکردنو ماساژش میدادن
تلفن رفت توی پیغام گیر...
شوگا: لعنتی جواب بده
جواب بده من هنوز ازت دست نکشیدم لعنتی جواب بده
یدفعه شوگا با عربده گفت:
تو چرا نمیمیری..ها؟؟چرا نمیمیریی
که از سر عصبانیت گوشیو زد تو آینه و شکست و داد بدی زد
همه خیلی عادی به کارشون دوباره داشتن ادامه میدادن
این دختر بود که چشماش از تعجب گرد شده بودن...
همه گریمر ها کارشونو تموم کردن
منیجر شوگا بهشون علامت داد که اتاق رو ترک کنن
شوگا روی صندلی رو به روی اون آینه شکسته نشست و سیگارشو روشن کرد(جایی که منتظرش بودین)
شوگا: میشنوم...
دختر دورو برشو نگاه کرد
فکر کرد با کسی دیگه ای بود
ولی فهمید با خودش بود
دختر: سلام...
شوگا: هوم
دختر: من یکی از طرفدارای پرو با قرصتونم خیلی تلاش کردم که ببینمتون و بالخره تونستم
شوگا: پس تو همون دختر علافی هستی که دنبالمه...نه؟
دختر بهش برخورد
دختر: من فقط ازتون خوشم میاد همین
شوگا: آره دیدم چقد تحویلم گرفتی
دختر: من فقط خجالت کشیدم که بهم چشمک زدین همین...
شوگا: خب حالا منو دیدی تموم شد؟
دختر: میتونم شمارتونو داشته باشم؟!
شوگا نگاه بدی کرد و گفت:
نه
دختر: من واقن ازتون خوشم میاد لطفا...قول میدم پشیمون نشید..
شوگا از جاش بلند شد
سیگاری که دستش بود رو گرفت سمت دست دختر و روس دستش فشار داد و خاموشش کرد
دختر جیغی زد و سعی میکرد دستشو از دست شوگا جدا کنه
ولی شوگا بیشتر دستشو فشار داد و کلشو تو دست دختر فرو کرد
یه نقطه سوخته رو دست دختر هک
شوگا: وقتی زر زدم نه یعنی نه
دختر گریش دراومده بود
شوگا: اینکارو کردم عروسک که دیگه مزاحم یه روانی سادیسمی نشی...
با این حرف
با این حقیقت
دختر پا به فرار گذاشت
شوگا گوشی شکستشو برداشت
هنوز منتظر بود که کسی که دوسش داره پیغامشو ببینه و جوابشو بده
شوگا: دخترم بهتره جوابمو بدی
هیچکس نمیکنه جاتو پر... .
____________________________________________-
اَز جِکسـ ـو... .
پآیآن... .
دوپآرتی suga
P.2
اون بادیگار های مغرور و لعنتی مث همیشه سریع بردنش پشت صحنه
فقط صبر کنید
برای منم صبر کنید...
رفت سمت اتاق گیریم
بادیگارد ها جلوی در خیلی جدی ایستاده بودن
بادیگارد: خانوم محترم این بار چندمتونه تشریف میارید اینجا؟
عرض کردم خدمتتون نمیتونید اقای مین رو ملاقات کنید متاسفانه
دختر: باشه ولی حداقل میشه بهش بگین ینفره همیش میاد اینجا و میخواد ببینتت؟؟لطفا خواهش میکنم
بادیگارد اخم غلیظی کرد
رفت توی اتاق
از اتاق اومد بیرون و نگاهی به دخترک انداخت و گفت:
بآنو منیجرشون اجازه دادن
بفرمایید داخل فقط لطفا گوشه وایسید
دختر سریع بادیگارد رو زد کنار رفت توی اتاق
اتاق زیادی بزرگ بود
شوگا یه تلفن دستش بود و رو اسپیکر بود
داشت واسه یکی پیغام میزاشت
عصبی و ناراحت بود
کلی ادم دورش بودن و داشتن عرقشو با حوله خشک میکردنو ماساژش میدادن
تلفن رفت توی پیغام گیر...
شوگا: لعنتی جواب بده
جواب بده من هنوز ازت دست نکشیدم لعنتی جواب بده
یدفعه شوگا با عربده گفت:
تو چرا نمیمیری..ها؟؟چرا نمیمیریی
که از سر عصبانیت گوشیو زد تو آینه و شکست و داد بدی زد
همه خیلی عادی به کارشون دوباره داشتن ادامه میدادن
این دختر بود که چشماش از تعجب گرد شده بودن...
همه گریمر ها کارشونو تموم کردن
منیجر شوگا بهشون علامت داد که اتاق رو ترک کنن
شوگا روی صندلی رو به روی اون آینه شکسته نشست و سیگارشو روشن کرد(جایی که منتظرش بودین)
شوگا: میشنوم...
دختر دورو برشو نگاه کرد
فکر کرد با کسی دیگه ای بود
ولی فهمید با خودش بود
دختر: سلام...
شوگا: هوم
دختر: من یکی از طرفدارای پرو با قرصتونم خیلی تلاش کردم که ببینمتون و بالخره تونستم
شوگا: پس تو همون دختر علافی هستی که دنبالمه...نه؟
دختر بهش برخورد
دختر: من فقط ازتون خوشم میاد همین
شوگا: آره دیدم چقد تحویلم گرفتی
دختر: من فقط خجالت کشیدم که بهم چشمک زدین همین...
شوگا: خب حالا منو دیدی تموم شد؟
دختر: میتونم شمارتونو داشته باشم؟!
شوگا نگاه بدی کرد و گفت:
نه
دختر: من واقن ازتون خوشم میاد لطفا...قول میدم پشیمون نشید..
شوگا از جاش بلند شد
سیگاری که دستش بود رو گرفت سمت دست دختر و روس دستش فشار داد و خاموشش کرد
دختر جیغی زد و سعی میکرد دستشو از دست شوگا جدا کنه
ولی شوگا بیشتر دستشو فشار داد و کلشو تو دست دختر فرو کرد
یه نقطه سوخته رو دست دختر هک
شوگا: وقتی زر زدم نه یعنی نه
دختر گریش دراومده بود
شوگا: اینکارو کردم عروسک که دیگه مزاحم یه روانی سادیسمی نشی...
با این حرف
با این حقیقت
دختر پا به فرار گذاشت
شوگا گوشی شکستشو برداشت
هنوز منتظر بود که کسی که دوسش داره پیغامشو ببینه و جوابشو بده
شوگا: دخترم بهتره جوابمو بدی
هیچکس نمیکنه جاتو پر... .
____________________________________________-
اَز جِکسـ ـو... .
پآیآن... .
- ۲۵.۵k
- ۰۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط