lasting song part : 2

ترانه قدیمی مدام توی سرش میچرخید موقعی که جونگکوک با چشمهای درخشان روز تولدش اینو بهش گفته بود جز اینکه اون الان نوزده سال سن داشت و به نظر میرسید که عمری پیش بوده اگه جونگکوک بار دیگه اون رو می دید اون رو نمیشناخت ولی کریستینا اون رو میشناخت اون جونگکوک رو در هر جایی که باشه میشناخت حتی در میان جمعیت و چشم‌های بسته اون آرامش عمیق صدای جونگکوک رو خیلی خوب میشناخت
تکون دادنی اون رو به واقعیت بازگردوند و اون با احساس شرم فهمید که اشک‌هایی توی پشت چشم‌هاش حلقه زده اون به جنب و جوشی که توی هواپیما فرود اومده بود نیاز داشت تا اون رو از این حس بیرون بکشه خدای من هنوز پایش رو روی زمین نگذاشته بود و اون هنوز توی گذشته های نبش شده و مرده سر میکرد و عذاب میکشید به آسونی ذهنش به زمان قبل پرتاب شد زمانی که سخت تقلا کرده بود اون رو فراموش کنه دو قلو ها یک دردسر واقعی بودند و اون امروز از وجودشون خوشحال بود. اون و تهیونگ به اندازه کافی مشکلات داشتند بدون اینکه جونگکوک ذهنش رو اشغال کنه نگاهش به تهیونگ افتاد که خودشو شش قدم کامل به جلو کشیده بود تا به کابین چمدون ها برسه تهیونگ با کمی تفاهم و درک سریع به اون نگاه کرد و مثل همیشه بهش اطمینان داد اون قبل از اینکه ‌هایون رو توی آغوشش بکشه به کریستینا چشمک گسترده ای زد دست های کوچیک هایون محکم به گردنش چسبید انگار که اون رو برای خفه کردنش تهدید میکرد
× کریستینا میتونی از عهده هائون بربیای؟
کریستینا سرش رو تکون داد لبخند شادمانه ای زد و به نوبه خود سعی کرد تا اون رو آروم کنه و بهش اطمینان بده تهیونگ یک بار اون رو نجات داده بود همه چیز رو برای اون انجام داده بود تنها دوستش بود و دیگه قصد نداشت برای یک بار دیگه در هم شکسته بشه تهیونگ حالا به کمک اون نیاز داشت و هر کاری که از دستش بر می اومد برای تلافی محبت و حمایت اون کافی بود اون هائون رو برداشت و به سمت در رفت محکم به دخترش چسبید به دنبال تهیونگ راه افتاد در حالی که ذهنش رو تا حد ممکن آروم نگه میداشت به خودش یادآوری کرد که دیگه دختر نیست. اون دو تا بچه داشت، دستیار شخصی تهیونگ بود و نزدیک سه سال دفتر سیدنی رو دست تنها اداره میکرد ترس و وحشت قرار نبود اون رو نابود و در باتلاقش فرو کنه اون خوشگل بود موهای انبوه اون توده ای از برش‌های فرو منظم و به رنگ بور به رنگ ذرت رسیده بودند ولی دو قلوها موهای کتانی رنگ به همون رنگ طلایی روشن موهای تهیونگ رو داشتند و این عجیب بود وقتی که موهای جونگکوک خیلی تیره بود اما اون‌ها چشمهای اون رو داشتند

سلام به همگی ‌حالتون چطوره
ینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید عزیزان
دیدگاه ها (۶)

برای او part : 17

برای او part : 18

lasting song part : 1

lasting song

lasting song part : 7

black flower(p,192)

千卂ㄒ乇 ۲卩卂尺ㄒ : ۱در روزی ابری ، وقتی خورشید در خانه اش داشت است...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط