اولین بیست و چهار ساعت...با یک روانی!
p2
+میدونم عصبی هستی سعی کن چشماتو رو هم بزاری من دکترتم
_خانم دکتر من تو رو...
قبل اتمام حرف جیمین ا.ت لباشو روی لبای جیمین گذاشت و سرشو بغل کرد
+به حرفام گوش کن...فک کن توی یه خونه با امکانات متوسط نشستی و داره از تلویزیون یه فیلم پخش میشه اون فیلم فیلم زندگیته...کجای اون فیلم پشیمونی که کاش یه کار دیگه کرده بودم؟(نوازش گونه جیمین)
_چیزی درمورد درنده سرخ شنیدی؟
+اسم مستعارت؟
_اینو شنیدی؟ جیمین پارک ملقب به درنده سرخ بیش از ۵۲ زن و مرد را پس از شکنجه و آزار جنسی به قتل رسانده و بدن ان ها را تکه تکه کرد
+شنیدم
_میدونی که اینجا ممکنه فقط یه شب بهت تجاوز بشه و بدنت تیکه تیکه؟
+میدونم ولی نفر ۵۲ رو تیکه تیکه نکردی نه؟
_تو اینو از کجا میدونی؟
+یادت نمیاد؟نفر آخر منم..
با این حرف جیمین سریع بلند شد و یقه ا،تو به دیوار چسبوند
_تو!..چرا برگشتی؟
+تو ضربه روحی بدی بهم زدی اما من مثل تو ظالم نیستم من امدم که درمانت کنم میدونم شروع این داستانا همش از تجاوز گروهی به مادرت بود که پدرت توش دست داشت
جیمین گلوی ا،تو محکم تر فشرد
_هیس....فقط بگو از کجامیدونی اینا رو؟
+تو..تو اینا رو بهم گفتی
_من؟دروغه
گلوی ا،تو ول کرد و چکی بهش زد که افتاد روی زمین
+اخخخ
_تو کی هستی؟فکر کردی با دستای بسته نمیتونم کاری کنم؟همینجا تیکه تیکت میکنم
+جیمین من با دونستن این خطر امدم اینجا
_چرا مزخرف میگی؟
+همون شبی که بهم تجاوز کردی باهام شرط بستی گفتی به پلیس زنگ میزنم اگر تا آخر سکسمون رسید خودتو تحویل میدی اگر نه منو تیکه تیکه میکنی(یکم ترسیده از چشما و نگاه جیمین)
_خفشو نمیخوام صداتو بشنوم
+نه بهم گوش کن...اره تو اینکارو کردی اما تو سالم نبودی من میشناسمت منم.....بهشت!
_ب..به...بهشت؟
+اره بهشت....ما دوستای همیشگی هم بودیم من میدونم چه اتفاقی برات افتاده جیمین منم بهشتم
_من...جهنم بودم؟....نه من درنده سرخم
+متاسفم که دیر امدم
جیمین ا،تی که رو زمین بود رو بلند کرد و محکم به دیوار زد و با افتادن دوباره ا.ت باز اونو بلند کرد و میلهای تخت کوبوند و صدای آخ های ا.ت کمتر از حد زخم شدن دست بود
+جیمین دلم برات تنگ شده بود
_تو رو هم میکشم....تنها میمونم حاظرم تا ابد اینجا باشم...نمیخوام حتا یه لحظه جلوم نفس بکشی
ا.ت به سختی از روی زمین بلند شد و جیمین رو بغل کرد
+تا هر وقت بخوای تو این سلول پیشت میمونم لطفا اروم باش منم حرکتای رزمی بلدم ولی نمیخوام آسیب ببینی
دستایی که با درد جیمین رو نوازش میکرد اعصابشو اروم میکرد و این چیزی بود که ا.ت بعد از چند ترم خوندن روانشناسی فهمیده بود روانی ها از تکرار حرکات زمان سلامت آرامش میگیرند
_فک میکنی حرکات من دست خودمه؟فک میکنی میتونم بازم بهت تکیه کنم؟!
+....
70❤️
+میدونم عصبی هستی سعی کن چشماتو رو هم بزاری من دکترتم
_خانم دکتر من تو رو...
قبل اتمام حرف جیمین ا.ت لباشو روی لبای جیمین گذاشت و سرشو بغل کرد
+به حرفام گوش کن...فک کن توی یه خونه با امکانات متوسط نشستی و داره از تلویزیون یه فیلم پخش میشه اون فیلم فیلم زندگیته...کجای اون فیلم پشیمونی که کاش یه کار دیگه کرده بودم؟(نوازش گونه جیمین)
_چیزی درمورد درنده سرخ شنیدی؟
+اسم مستعارت؟
_اینو شنیدی؟ جیمین پارک ملقب به درنده سرخ بیش از ۵۲ زن و مرد را پس از شکنجه و آزار جنسی به قتل رسانده و بدن ان ها را تکه تکه کرد
+شنیدم
_میدونی که اینجا ممکنه فقط یه شب بهت تجاوز بشه و بدنت تیکه تیکه؟
+میدونم ولی نفر ۵۲ رو تیکه تیکه نکردی نه؟
_تو اینو از کجا میدونی؟
+یادت نمیاد؟نفر آخر منم..
با این حرف جیمین سریع بلند شد و یقه ا،تو به دیوار چسبوند
_تو!..چرا برگشتی؟
+تو ضربه روحی بدی بهم زدی اما من مثل تو ظالم نیستم من امدم که درمانت کنم میدونم شروع این داستانا همش از تجاوز گروهی به مادرت بود که پدرت توش دست داشت
جیمین گلوی ا،تو محکم تر فشرد
_هیس....فقط بگو از کجامیدونی اینا رو؟
+تو..تو اینا رو بهم گفتی
_من؟دروغه
گلوی ا،تو ول کرد و چکی بهش زد که افتاد روی زمین
+اخخخ
_تو کی هستی؟فکر کردی با دستای بسته نمیتونم کاری کنم؟همینجا تیکه تیکت میکنم
+جیمین من با دونستن این خطر امدم اینجا
_چرا مزخرف میگی؟
+همون شبی که بهم تجاوز کردی باهام شرط بستی گفتی به پلیس زنگ میزنم اگر تا آخر سکسمون رسید خودتو تحویل میدی اگر نه منو تیکه تیکه میکنی(یکم ترسیده از چشما و نگاه جیمین)
_خفشو نمیخوام صداتو بشنوم
+نه بهم گوش کن...اره تو اینکارو کردی اما تو سالم نبودی من میشناسمت منم.....بهشت!
_ب..به...بهشت؟
+اره بهشت....ما دوستای همیشگی هم بودیم من میدونم چه اتفاقی برات افتاده جیمین منم بهشتم
_من...جهنم بودم؟....نه من درنده سرخم
+متاسفم که دیر امدم
جیمین ا،تی که رو زمین بود رو بلند کرد و محکم به دیوار زد و با افتادن دوباره ا.ت باز اونو بلند کرد و میلهای تخت کوبوند و صدای آخ های ا.ت کمتر از حد زخم شدن دست بود
+جیمین دلم برات تنگ شده بود
_تو رو هم میکشم....تنها میمونم حاظرم تا ابد اینجا باشم...نمیخوام حتا یه لحظه جلوم نفس بکشی
ا.ت به سختی از روی زمین بلند شد و جیمین رو بغل کرد
+تا هر وقت بخوای تو این سلول پیشت میمونم لطفا اروم باش منم حرکتای رزمی بلدم ولی نمیخوام آسیب ببینی
دستایی که با درد جیمین رو نوازش میکرد اعصابشو اروم میکرد و این چیزی بود که ا.ت بعد از چند ترم خوندن روانشناسی فهمیده بود روانی ها از تکرار حرکات زمان سلامت آرامش میگیرند
_فک میکنی حرکات من دست خودمه؟فک میکنی میتونم بازم بهت تکیه کنم؟!
+....
70❤️
- ۲۵.۸k
- ۲۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط