Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_124



کراپ تاپ همراه شومیز سفید گشا.دی پوشیدم
یه شلوار پارچه ای گـ.شادی هم پوشیدم و زدم بیرون
پله هارو پایین رفتمو سریع از خونه خارج شدم
از دور صدای خنده هاشون به گوشم میخورد.
از پشت سرشون اروم، اروم بهشون نزدیک شدم
وقتی به اندازه کافی نزدیک شدم پخی گفتم و پریدم وسط الاچیق
داداش سلین و جونگکوک هیچ واکنشی نشون ندادن ولی سلین دو متر پرید هوا
همین یه نفرم کافی بود تا قهقهه ی  منو هوا ببره
با خنده روی الاچیق روبه روی جونگکوک نشستم
سلین همینجور داشت غرغر میکردو فوشم میداد
جونگکوک داشت از پایین تا بالا بر اندازم میکردو معلوم بود تیپم مورد نظرشه.

_چطور شدم bro؟ خوبم؟

جونگکوک به خودش اومدو نگاشو ازم گرفت

_چرا نمیفهمی میگم از کلمه bro استفاده نکن؟ دیگه تکرار نشه لیلی!
_باشه bro

اوه اوه عصبانی شد
چشماشو حرصی بست و دارم براتی زیر لـ..ب گفت
داداش سلین خواست جو رو عوض کنه
برای همین گفت
گفت:

_دقت کردین هوا چقد داره فاز منفی برمیداره.؟

سلین حرفشو تایید کرد

_اوایل تابستون که باید گرم باشه سرده
الان که اخرشیم و داریم به پاییز میرسیم گرم شده

یهو صدایی از پشت سرمون اومد

_اره اب و هوا قاطی کرده

نامجون بود
اومد کنار جونگکوک نشست
دست انداخت روی شونه جونگکوک و با لحنی گفت

_اوه brooo ! چطوری؟
_به تو چه بچ
_عع عع بد اخلاق

155 لایک
دیدگاه ها (۶)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_125داشتم بهشون نگاه میکر...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_126_بیا تو، چرا اینجا نش...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_123_ نگا کن اگه بخوای فض...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_122پوز خندی زدمو رو بهش ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_210+نامجون دستم به دامنت...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_198برای اینکه کب..ودیا ز...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_196بیشتر نزدیکش شدمدستی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط