چند شاتی
" دخترِ من "
part 13
جونگکوک حلقه دستشو دور کمرم محکمتر کرد و آروم سرمو بوسید
جونگکوک: بچهها همگی دمتون گرم، لنگه ندارید
بعد به اون دوستش که با تردید عقبتر وایساده بود اشاره کرد: خب حالا بریم سر اصل مطلب
هممون خندیدم که پسره با دسته گلی که از مال بقیه بزرگتر بود، چند قدم اومد جلو
دست گل رو گرفت سمتم و آروم گفت: ببخشید داسام؛ نمیخوام توجیه بیارم فقط ببخشید
با مهربونی نگاش کردم و گلایی که دستم بود رو به جونگکوک دادم
بعد دسته گلِ اونو گرفتم و یه شاخشو در آوردم و گرفتم سمتش: توام منو ببخش؛ توجیه نمیارم فقط ببخش
لبخند گرمی بهم زد و شاخه گل رو ازم گرفت
به جونگکوک نگاه کرد: با اجازه شما
جونگکوک با کنجکاوی پرسید چی؟
که همون موقه دوستش دستمو گرفت و آروم بوسید: مرسی که بخشیدیم پرنسس
part 13
جونگکوک حلقه دستشو دور کمرم محکمتر کرد و آروم سرمو بوسید
جونگکوک: بچهها همگی دمتون گرم، لنگه ندارید
بعد به اون دوستش که با تردید عقبتر وایساده بود اشاره کرد: خب حالا بریم سر اصل مطلب
هممون خندیدم که پسره با دسته گلی که از مال بقیه بزرگتر بود، چند قدم اومد جلو
دست گل رو گرفت سمتم و آروم گفت: ببخشید داسام؛ نمیخوام توجیه بیارم فقط ببخشید
با مهربونی نگاش کردم و گلایی که دستم بود رو به جونگکوک دادم
بعد دسته گلِ اونو گرفتم و یه شاخشو در آوردم و گرفتم سمتش: توام منو ببخش؛ توجیه نمیارم فقط ببخش
لبخند گرمی بهم زد و شاخه گل رو ازم گرفت
به جونگکوک نگاه کرد: با اجازه شما
جونگکوک با کنجکاوی پرسید چی؟
که همون موقه دوستش دستمو گرفت و آروم بوسید: مرسی که بخشیدیم پرنسس
- ۱۳.۰k
- ۰۴ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط