نام فیک مافیا جذاب من
نام فیک: مافیا جذاب من
Part: 2
حالا می سو این قول رو به خودش داده که باید انتقام مادرش و پدرش و تمام اون اموالشون رو از جونگکوک بگیره و حتما میگیره اما می سو نمیتونست که قبل از مردن پدرش ، پدرش چه چیزی به جونگکوک گفته و اون و می هو رو بدبخت کرده.
جونگکوک در به در دنبال می سو و می هو میگشت و همینطور می سو هم دنبال جونگکوک میگشت. جونگکوک که میدونست حتما می سو میاد دنبالش برای انتقام میخواست سریعتر از می سو عمل کنه ولی جونگکوک هیچ ترسی از می هو نداشت چون میدونست اون ی دختر احساساتیه که سریع جا میزنه اما می سو نه اینجوری نیست یجورایی از می سو و اخلاقای می سو خوشش اومده بود اما میخواستم با ی ضربه می سو رو نابود کنه و بیاره پیش خودش.
خب این که خیلی سادست وقتی که می سو همه رو از دست داده و فقط خواهرش براش مونده حتما خواهرش براش نقطه ضعفه. خب جونگکوک میخواست چیکار کنه؟ خب معلومه میخواست می هو رو گروگان بگیره و همه چیه می هو رو ازش بگیره و هرزه ی خودش کنه و اخر سر بکشتش بعد خیلی راحت می سو رو برای خودش کنه. شاید بگید که خب چرا جونگکوک میخواد این کار رو بکنه؟ ، جونگکوک از می سو بدش میاد اما میخواد مال خودش باشه و هرکاری بهش میگه انجام بده و با کشتن خانواده ی می سو ، به تمام مافیا ها نشون بده که بیخودی نیست مافیای دوم شده و قطعا طولی نمیکشه که جای مافیای اول رو بگیره.
زنگ اخر مدرسه می هو هم خورد، می هو وسایلش رو جمع کرد و از مدرسه اومد بیرون و پیاده داشت برمیگشت خونه که ی ماشین جلوش رو میگیره و چند نفر پیاده میشن و می هو رو سوار ماشین میکنن و بهش داروی بیهوشی میزنن و میبرنش پیش جونگکوک.
می سو که تا شب سرکار بود شب که شد خسته بود و برگشت خونه اما می هو نبود اول فکر کرد که بخاطر کارای حساب داری شرکتش رفته شرکت و دیر برمیگرده و از اونجایی که خسته بود خیلی ، رفته توی اتاقش و خوابید.
می هو بهوش اومد و به دور و برش نگاهی انداخت و بعد رو به روش رو دید ی پسر گنده جذاب خوشتیپ...روی طرف کراش زد اما خب نمیدونست اون جونگکوکه.
جونگکوک با ی پوزخند جدی بهش نگا کرد و دستور داد دهنش رو باز کنن
پارت اینده=
+لطفا باهاش کاری نداشته باش اون هنوز بچه ست. ازت خواهش میکنم هر کاری میخوای بکنی با من انجام بده نه با اون بچه، لطفا*گریه
_شروع کنین*رو به بادیگاردا*
صدای ناله های می هو توی اتاق پیچده بود..
ঞحمایت یادتون نرهঞ
لایک: ۲۵
کامنت: ۲۰
Part: 2
حالا می سو این قول رو به خودش داده که باید انتقام مادرش و پدرش و تمام اون اموالشون رو از جونگکوک بگیره و حتما میگیره اما می سو نمیتونست که قبل از مردن پدرش ، پدرش چه چیزی به جونگکوک گفته و اون و می هو رو بدبخت کرده.
جونگکوک در به در دنبال می سو و می هو میگشت و همینطور می سو هم دنبال جونگکوک میگشت. جونگکوک که میدونست حتما می سو میاد دنبالش برای انتقام میخواست سریعتر از می سو عمل کنه ولی جونگکوک هیچ ترسی از می هو نداشت چون میدونست اون ی دختر احساساتیه که سریع جا میزنه اما می سو نه اینجوری نیست یجورایی از می سو و اخلاقای می سو خوشش اومده بود اما میخواستم با ی ضربه می سو رو نابود کنه و بیاره پیش خودش.
خب این که خیلی سادست وقتی که می سو همه رو از دست داده و فقط خواهرش براش مونده حتما خواهرش براش نقطه ضعفه. خب جونگکوک میخواست چیکار کنه؟ خب معلومه میخواست می هو رو گروگان بگیره و همه چیه می هو رو ازش بگیره و هرزه ی خودش کنه و اخر سر بکشتش بعد خیلی راحت می سو رو برای خودش کنه. شاید بگید که خب چرا جونگکوک میخواد این کار رو بکنه؟ ، جونگکوک از می سو بدش میاد اما میخواد مال خودش باشه و هرکاری بهش میگه انجام بده و با کشتن خانواده ی می سو ، به تمام مافیا ها نشون بده که بیخودی نیست مافیای دوم شده و قطعا طولی نمیکشه که جای مافیای اول رو بگیره.
زنگ اخر مدرسه می هو هم خورد، می هو وسایلش رو جمع کرد و از مدرسه اومد بیرون و پیاده داشت برمیگشت خونه که ی ماشین جلوش رو میگیره و چند نفر پیاده میشن و می هو رو سوار ماشین میکنن و بهش داروی بیهوشی میزنن و میبرنش پیش جونگکوک.
می سو که تا شب سرکار بود شب که شد خسته بود و برگشت خونه اما می هو نبود اول فکر کرد که بخاطر کارای حساب داری شرکتش رفته شرکت و دیر برمیگرده و از اونجایی که خسته بود خیلی ، رفته توی اتاقش و خوابید.
می هو بهوش اومد و به دور و برش نگاهی انداخت و بعد رو به روش رو دید ی پسر گنده جذاب خوشتیپ...روی طرف کراش زد اما خب نمیدونست اون جونگکوکه.
جونگکوک با ی پوزخند جدی بهش نگا کرد و دستور داد دهنش رو باز کنن
پارت اینده=
+لطفا باهاش کاری نداشته باش اون هنوز بچه ست. ازت خواهش میکنم هر کاری میخوای بکنی با من انجام بده نه با اون بچه، لطفا*گریه
_شروع کنین*رو به بادیگاردا*
صدای ناله های می هو توی اتاق پیچده بود..
ঞحمایت یادتون نرهঞ
لایک: ۲۵
کامنت: ۲۰
- ۳۰۷
- ۱۰ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط