p15
باد خنکی از روی آب می‌وزید و چراغ‌های زرد روی سطح رود سِن می‌رقصیدن. خیابون‌ها خلوت‌تر شده بودن. فقط صدای خفیف ویولن از اون‌ور پل می‌اومد و بوی قهوه از دکه‌ی نزدیکش پخش بود.
کوک و ات کنار هم راه می‌رفتن. کفش‌های‌شون صدای نرم و منظم روی سنگ‌فرش می‌داد.
کوک دستاشو توی جیب کاپشنش فرو کرده بود و گفت:
_می‌دونی، این لباسایی که دادی تنم کردم، یه جوریه انگار می‌خوام برم دزدی.
ات نیم‌نگاهی کرد و گفت:
+قرار بود کسی نشناستت، نه اینکه مدل بشی وسط خیابون.
کوک خندید.
_پس ازت ممنونم که از من یه دزد ناشناس ساختی.
+آره، فقط لطفاً تا وقتی من پیشتم دزدی نکن. من تو پرونده‌هام به اندازه‌ی کافی دردسر دارم.
_باشه، ولی اگه دلم خواست یه چیزی بدزدم چی؟
ات ابرو بالا انداخت:
+مثلاً چی؟
_مثلاً یه نگاه ازت.
ات نگاهش رو ازش گرفت.
+نظرت چیه بجای این حرفا یه قهوه بخریم؟
_فرار کردی؟
+محض احتیاط.
کوک خندید، اون خنده‌ای که آخرش با یه نفس عمیق تموم می‌شد.
چند قدم بعد، ایستادن کنار لبه‌ی سنگی رودخونه. کوک دست‌هاش رو از جیب بیرون آورد، رو لبه نشست و به آب نگاه کرد.
_اینجا قشنگه، نه؟
+آره.
_همه همیشه از برج ایفل حرف می‌زنن، ولی من اینجارو بیشتر دوست دارم.
ات هم کنار‌ش نشست، با فاصله‌ی کمی.
+اینجا ساکته. بدون تظاهر.
_مثل خودت.
ات بهش نگاه کرد. لبخند نزد، فقط نفسش رو داد بیرون.
+اونقدرها هم ساکت نیستم.
_آره، ولی آرومی. یه‌جوری که آدم دلش می‌خواد ببینه توی سرت چی می‌گذره.
+چرا؟
_چون انگار تو دنیای خودتی.
+شاید چون اون دنیا امن‌تره.
کوک سرشو پایین انداخت. لحظه‌ای بعد گفت:
_وقتی روی صحنه‌م، هیچ‌وقت کسی اینو نمی‌پرسه. فقط می‌خوان اجرا کنم، بخندم، بدرخشم…
+و تو هم همین کارو می‌کنی. عالی هم انجامش می‌دی.
_ولی بعدش چی؟ وقتی نورا خاموش می‌شن، همه می‌رن، من می‌مونم و سکوت.
ات آرام گفت:
+آشناست.
کوک نگاهی بهش کرد.
_برای تو هم همینه؟
ات لب‌هاش رو جمع کرد، نگاهش رفت روی آب.
+آره… سکوت همیشه برمی‌گرده. حتی بعد از شلوغ‌ترین روزا.
یه لحظه هیچ‌کدوم حرف نزدن. فقط صدای آب و ساز از دور می‌اومد.
کوک گفت:
_می‌دونی چرا ازت خوشم میاد؟
ات مستقیم نگاهش کرد.

ادامش در کامنتا
شرط پارت بعد
15 تا لایک
20 تا کامنت
دیدگاه ها (۲۰)

p14بوی چوب گیاه ها هنوز زیر بینی حس میشد. نورهای که برای روش...

P13دفتر بلا مثل همیشه بوی قهوه و کاغذ می‌داد.پنجره نیمه‌باز ...

ادامه ی ۱۵۳

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت 3

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط