Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#part_103

(خب خوشگلا اماده اولین بو/سه هستین؟؟)

اروم سرشو پایین اورد
چهرش جدی بود
همینجور به ل/بام خیره بودو ل/بای خودش مثل ماهی بازو بسته میشد
چشماش کمی خمار شدو با حس گرمی روی ل/بام چشمام چهارتا شد
خیلی اروم بو/سه ای روشون کاشت و دوباره بهم زل زد
دیگه دست خودم نبود
این مرد منو از دسترس خودم خارج کرده بود
چشمام سر خورد سمت ل/باش
اروم ل/باشو گذاشتو بو/سه ای عمیق زد
دستمو اروم پشتش بردمو همراهیش کردم
به جنـ/ون رسیده بودو وحشی ل/بامو
میبو/سید و مزه مزه میکرد و گاهی گاز های ریزی میگرفت
چند دقیقه گذشت
اروم ازم جدا شدو چشمکی بهم زد
از خجالت توی چشماش نگاه نمیکردم
خیره به ملافه نازک روی تخت بودم

_فردا وسایلت رو جمع کن ساعت 7 راه میوفتیم
پسر بزرگ خانوادم باید زودتر از همه اونجا باشم

باشه ای گفتم و اونم اروم از اتاق بیرون رفت
از شرم زیاد ملافه رو تا رو سرم کشیدمو خیلی زود به اغو/ش خواب رفتم

(چند ساعت بعد)


صبح مثل همیشه با ظاهری خفناک بیدار شدم
خمیازه ای کشیدمو سریع وارد دستشویی شدم
بعد از عملیات دست صورتم رو شستم
و بعد شروع کردم به مسواک زدن
دهنم رو شستم و سمت کمدم رفتم
حوصله‌ی پوشیدن لباس رو همی نداشتم
بنابرین فقط یه ساحلی پوشیدم
کنار ایینه ایستادم
درسته ریزه میزه بودم ولی توی این ساحلی حسابی خوشگل شده بودم
نگاهم سر خورد سمت ل/بام
با تعجب بهشون زل زدم
کبـ/ود شده بود!
موهامو سریع شونه کردمو گوجه ای بستم
رژ هم به لـ/بام زدمو از اتاق خارج شدم
نگاهی به ساعت دیواری انداختم
ساعت10 رو نشون میداد
اروم اروم پایین رفتم
متاسفانه خاله لونا نبود که صبحانه رو اماده کنه
سریع میزو چیدم
چای دم کردمو گوشه ای از میز گذاشتم
خواستم شروع کنم که یاد جونگکوک افتادم
با اینکه خجالت میکشیدم ولی به ناچار سمت اتاقش رفتم
بدون در زدن وارد شدم
هنوز خواب بود...
اخ که حوصله جر بحث ندارم وگرنه دوباره آب میریختم روش!
اروم کنارش رفتمو  تکونش دادم

145 لایک
دیدگاه ها (۵۱)

#Gentlemans_husband#part_104_جونگکوک.. جونگکوک بلند شو دیگه ...

#Gentlemans_husband#part_105_نهه منظورم صبحونته_مگه من گفتم ...

#Gentlemans_husband#part_102_حموم خوش بگذره عزیزمهمینکه خواس...

#Gentlemans_husband#part_101گره دستاشو محکم تر کردو رومو برگ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_224همینکه حرفش تموم شد ل...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_228جونگکوک دستش دور بازو...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_212(چند مین بعد)لـ.. بام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط