#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_145


یه دختر نخودی و شیرینو ناز بود
قدش تقریباً تا روی شونم بودو
چهرش تپلو خوردنی بود ولی اندامش چندان تپل نبود.

شیطون رو بهم لب زد

_بهبه بهبه... داداش جونگکوکی چه گوشت خوبی تور کرده
خوشگله شماره بدم پا/ره کنی؟

بزور خندمو کنترل کردم
و تای ابرویی بالا انداختم

+علیک سلام
_سلام زن داداش خوبی؟
+ممنونم تو خوبی؟
_عالیم...میخای باهام اشنا شی؟ 
چی دارم میگم معلومه که میخای!

از لحن صحبتش خندم گرفتو "معلومه" ای گفتم

کمرش رو صاف کردو با صدای رسایی گفت

_خب خب بنده جنی دختر دایی جونگکوک ام!
چون زیاد رفت امد داریم جونگکوک مثل داداشمه، و اینکه میدونم خیلی از دیدنم خوشبختی!

ریز خندیدم

+خوشبختم عزیزم لیلی همسر جونگکوک!
_بعله بعله میدونم اخ یجوری رفتار میکنی انگار یه پنجاه سالی ازم بزرگتری!
فقط دوساله فاصله سنی ها!
فاز برنداریا
+ 15 سالته؟
_اره! بهم نمیاد نه؟
+نه فکر کردم 12 باشی

لبخندش محو شد

_بی نمک

ریز خندیدم
دستمو کشیدو سمت حال برد
دیدم چنتا از همون دخترای قد نیم قد که بهشون میخورد هم سنم باشن دور هم جمع شدن

170 لایک
دیدگاه ها (۳)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_146جنی داد زد_بچهااا بچه...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_147اهانی گفتم و شروع کرد...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_144منتظر نموندم ببینم کی...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_143مادر سری تکون داد و ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط