Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#part_94


لبخندی زدم

_من بخش داخلی شرکت رو بر عهده دارم وظیفمه که به کسایی که با اقای جئون قرار دارن رو راهنمایی کنم امروز قرار دیگه جز اقای جانگ نداشتن بنابرین میتونم شمارو با شرکت اشنا کنم

باشه ای گفتم و هردو دست به دست هم همجارو گشتیم
رسیدیم به یه بخش که معلوم بود همش درباره طرح هستش
روی دیوار ها نقشه های بزرگ کوچیک بودو کلی قلم خودکار ریخته بود
جولی چند بار دست زد که همه ی نگاه ها سمتمون چرخید

جولی با مهربونی گفت

_خسته نباشین مهندسا! میخام شمارو با همسر اقای جئون خانم کیم اشنایی بدم

رو به همه سلامی دادم خیلیاشون با مهربونی جواب دادنو خودشون رو معرفی کردن
بعضیا هم نمیدونم اثر خستگی بود یا چی زیاد حوصله نداشتن..
اکثرا همشون جوون بودن حدس میزنم زیر 28 بودن

یکی از دخترا گفت

_خانم کیم شنیدم رشتت معماریه! چه جالب پس میتونی کنار اقای جئون اینجا کار کنی

سری تکون دادمو گفتم

_بله البته اگه کنکور قبول بشم
_ حتما میشید عزیزم
دوست نداری یکم از کارهای معماریو ببینی و باهاش اشانایی پیدا کنی؟

سری به نشونه تایید تکون دادمو کنارش ایستادم
طرح های مختلفی نشونم داد ولی اکثرا همشون خونه های بزرگو ویلایی بودن
پرسیدم

_این طرحا قراره چی بشن!

140 لایک
دیدگاه ها (۴)

#Gentlemans_husband#part_95جولی جای اون دختره جواب داد_ادمای...

#Gentlemans_husband#part_96سرعت ماشین رو زیاد کردو با هورا م...

#Gentlemans_husband#part_93تینتی که همراه داشتم رو بیرون اور...

#Gentlemans_husband#part_92_بله کیم لیلی هستم خوشبختمفامیلیم...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_243لیلی دید که عصبیم س...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_246+جوابی نشنیدم! همه ...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_244لیلی با یه غرور خاص...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط