نام فیکعشق مخفی
نام فیک:عشق مخفی
Part: 15
م. باشه الان بهش زنگ میزنم
ات. مرسی*لبخند
ویو جیمین*
توی این سه سال حسم نسبت به ات تغییر کرده مخصوصا این اواخر...
الان دوماه هست که نرفتم ببینمش.
اون منو به عنوان ی برادر میبینه و اون اتفاق رو سعی میکنه فراموش کنه اما من نه
از اون اتفاق خوشحالم چون مال من شده و نمیتونه با کسه دیگه ای ازدواج کنه
اما خانوادمون رو چیکار کنیم؟
حتی اون بهم حسی که بهش دارم رو نداره
توی این فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد*
مادرم بود جواب دادم*
م. سلام پسرم
جی. سلام
م. جیمین الان دوماه هست که نیومدی نمیخوای بیای بهمون سر بزنی؟
جی. کارام خیلی زیاده مادر نمیتونم زود زود بیام
م. ات دلش برات تنگ شده
جی. منم دلم براش تنگ شده*زیر لب
م. میگم تو که میدونی اوضاعش چطوریه حداقل بیا ببرش پیش خودت
جی. فکر خوبیه اینجوری میتونم بفهمم حسش واقعا به من چیه و اگرم بخوام نمیزارم بره*توی مغزش*
جی. اوکی پس بهش بگو اماده شه
م. اوکی
م. کی میای؟
جی. دوساعت دیگه اونجام
م. باشه
جی. خدافظ*قطع کردم
یکی از اتاقا رو به خدمتکارا گفتم اماده کنن*
حاضر شدم و رفتم دنبالش*
حدود یکساعت طول کشید برسم اونجا*
رسیدم. پیاده شدمو زنگ در رو زدم*
خدمتکار در رو باز *
لایک:۱۵
کامنت:۲۰
*از این به بعد دوتا پارت میزارم و دوتا پارت رو شرطی میزارم*
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
Part: 15
م. باشه الان بهش زنگ میزنم
ات. مرسی*لبخند
ویو جیمین*
توی این سه سال حسم نسبت به ات تغییر کرده مخصوصا این اواخر...
الان دوماه هست که نرفتم ببینمش.
اون منو به عنوان ی برادر میبینه و اون اتفاق رو سعی میکنه فراموش کنه اما من نه
از اون اتفاق خوشحالم چون مال من شده و نمیتونه با کسه دیگه ای ازدواج کنه
اما خانوادمون رو چیکار کنیم؟
حتی اون بهم حسی که بهش دارم رو نداره
توی این فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد*
مادرم بود جواب دادم*
م. سلام پسرم
جی. سلام
م. جیمین الان دوماه هست که نیومدی نمیخوای بیای بهمون سر بزنی؟
جی. کارام خیلی زیاده مادر نمیتونم زود زود بیام
م. ات دلش برات تنگ شده
جی. منم دلم براش تنگ شده*زیر لب
م. میگم تو که میدونی اوضاعش چطوریه حداقل بیا ببرش پیش خودت
جی. فکر خوبیه اینجوری میتونم بفهمم حسش واقعا به من چیه و اگرم بخوام نمیزارم بره*توی مغزش*
جی. اوکی پس بهش بگو اماده شه
م. اوکی
م. کی میای؟
جی. دوساعت دیگه اونجام
م. باشه
جی. خدافظ*قطع کردم
یکی از اتاقا رو به خدمتکارا گفتم اماده کنن*
حاضر شدم و رفتم دنبالش*
حدود یکساعت طول کشید برسم اونجا*
رسیدم. پیاده شدمو زنگ در رو زدم*
خدمتکار در رو باز *
لایک:۱۵
کامنت:۲۰
*از این به بعد دوتا پارت میزارم و دوتا پارت رو شرطی میزارم*
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
- ۷.۰k
- ۰۹ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط