چند پارتی اخر (درخواستی )
«وقتی شمارو از پرورشگاه به سرپرستی می گیرن»
رسیدم طبقه پایین که کوک سر میز نشسته بود رفتم کنارش رسیدم
+س.سلام
-سلام ..بشین بخور
+چشم
بعد از سه عاشق که خوردم روبه کوک گفتم
+میگم میشه امروز دوربین هارو بدی نگاه کنم
- به چه دلیل ؟
+دیشب....حس کردم یکی اومده توی اتاقم میخام ببینم خواب دیدم یا نه
-خودن برسی میکنم
+اگه...میشه خودم ببینم
-ببین بچه خوب یک حرف و دوباره تکرار نمیکنم پس گفتم نه و خودم برسی میکنم
+مشکوک میزنی
با چشم های ریز شده بهش نگاه کردم
-از چه لحاظ
+چرا نمی زاری خودم ببینم
-دنبال چی هستی تو؟
+دنبال حقیقت
-می خایی حقیقت و بدونی ؟
+اره
-اره دیشب یکی اومد توی اتاقت
چشم هام به حالت تعجب دراومد
+پس حسم الکی نبود.کی بود ؟!
مکث عمیقی کرد که لیوان آب و برداشتم یک قلب ازش خوردم
-من بودم
آب با شدت توان توف شد روی کوک
صورتش و لباسش کامل خیس شده بود البته نصفش هم تف بود ولی خوب
چشم هامو بسته بود
که چشم هام گرد شد و دستمو گذاشتم روی دهنم
+ببخشید ...الان تمیز میکنم
بلند شدم دستمال و برداشتم و شروع کردم به کشیدن روی لباس هاشو صورتش که
+یعنی چی کی تو بودی؟
-یعنی من بودم
+مگه خودت اتاق نداری؟
-اتاق دارم ولی زن ندارم
دستمو گرفت و نشوند روی پاهاش از شدت شوکککک نمی دوسنتم چیکار کنممم
+چ....چی.؟
-پدرم می خام ازدواج منو ببینه نه بچمه پس ...زنم میشی ؟
+چچچچ؟!یا ابوالفضل دارم خواب میبینم ..ههههه...چه خواب خوبی کاش بیدار نشم ...کوککک یکی بزن تو گوشم مطمعن شم خوابم
یکی محکم زد بهم
رو کردم بهش
+مرتیکهههه
-خوب خودتی گفتی بزن
+نه یعنی من بیدارم واییییی
خنده خوشحالییی
-جوابمو ندادی
+جواب چی
-زنم میشی و تا آخر عمر کنارم می مونی؟
+قبلش بهم بگو چرا من!؟
-همون موقع که توی پرورشگاه دیدمت محوت شدم .یعنی دوستت دارم
قلبم داشت کم کم پرواز میکرد
-حس تو نسبت به من چی ؟
+دروغ چرا...منم همون بار اول که دیدمت روت کراش زدم
-پس...
+بله
-زنم شدی ؟!
+بلهههه
منو بلند کردن این صحنه رو با یک بوس به پایان رسوند
«پایان»
درخواستی تا یک هفته بازه اگه درخواستی دارین پیوی پیام بدین حتما رسیدگی میشه
رسیدم طبقه پایین که کوک سر میز نشسته بود رفتم کنارش رسیدم
+س.سلام
-سلام ..بشین بخور
+چشم
بعد از سه عاشق که خوردم روبه کوک گفتم
+میگم میشه امروز دوربین هارو بدی نگاه کنم
- به چه دلیل ؟
+دیشب....حس کردم یکی اومده توی اتاقم میخام ببینم خواب دیدم یا نه
-خودن برسی میکنم
+اگه...میشه خودم ببینم
-ببین بچه خوب یک حرف و دوباره تکرار نمیکنم پس گفتم نه و خودم برسی میکنم
+مشکوک میزنی
با چشم های ریز شده بهش نگاه کردم
-از چه لحاظ
+چرا نمی زاری خودم ببینم
-دنبال چی هستی تو؟
+دنبال حقیقت
-می خایی حقیقت و بدونی ؟
+اره
-اره دیشب یکی اومد توی اتاقت
چشم هام به حالت تعجب دراومد
+پس حسم الکی نبود.کی بود ؟!
مکث عمیقی کرد که لیوان آب و برداشتم یک قلب ازش خوردم
-من بودم
آب با شدت توان توف شد روی کوک
صورتش و لباسش کامل خیس شده بود البته نصفش هم تف بود ولی خوب
چشم هامو بسته بود
که چشم هام گرد شد و دستمو گذاشتم روی دهنم
+ببخشید ...الان تمیز میکنم
بلند شدم دستمال و برداشتم و شروع کردم به کشیدن روی لباس هاشو صورتش که
+یعنی چی کی تو بودی؟
-یعنی من بودم
+مگه خودت اتاق نداری؟
-اتاق دارم ولی زن ندارم
دستمو گرفت و نشوند روی پاهاش از شدت شوکککک نمی دوسنتم چیکار کنممم
+چ....چی.؟
-پدرم می خام ازدواج منو ببینه نه بچمه پس ...زنم میشی ؟
+چچچچ؟!یا ابوالفضل دارم خواب میبینم ..ههههه...چه خواب خوبی کاش بیدار نشم ...کوککک یکی بزن تو گوشم مطمعن شم خوابم
یکی محکم زد بهم
رو کردم بهش
+مرتیکهههه
-خوب خودتی گفتی بزن
+نه یعنی من بیدارم واییییی
خنده خوشحالییی
-جوابمو ندادی
+جواب چی
-زنم میشی و تا آخر عمر کنارم می مونی؟
+قبلش بهم بگو چرا من!؟
-همون موقع که توی پرورشگاه دیدمت محوت شدم .یعنی دوستت دارم
قلبم داشت کم کم پرواز میکرد
-حس تو نسبت به من چی ؟
+دروغ چرا...منم همون بار اول که دیدمت روت کراش زدم
-پس...
+بله
-زنم شدی ؟!
+بلهههه
منو بلند کردن این صحنه رو با یک بوس به پایان رسوند
«پایان»
درخواستی تا یک هفته بازه اگه درخواستی دارین پیوی پیام بدین حتما رسیدگی میشه
- ۶.۷k
- ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط