#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_166


لینا فکر نمیکنی داری زیاده روی میکنی؟
هی هیچی بهت نمیگم باز داری به زنم بی
احترامی میکنی! تو به چه حقی به همسر
جئون جونگکوک میگی گدا؟ دفعه بعد
اینجوری باهات برخورد نمیکنم

به تته پته افتاد

_نه.. نه عزیزم من فقط....

اینبار لیلی گفت

_اخ جونگکوک حوصلم سر رفت.. بیا بریم برقصیم دیگه

از قصد اینکه حرص لینا رو در بیاره بهم نزدیک شد
درسته منو لینا نشون کرده همیم ولی چطور میتونم با لینایی که برام فرقی با خواهر نداره ازدواج کنم! عمرا
و اما لیلی.. منم همچین بدم نمیومد بهم نزدیک بشه
حتی اگه جعلی باشه!
همراه هم سمت پذیرایی رفتیم که الان مبلا دیگه نبودن و الان شده بود سالن رقص
باهم دیگه میرقصیدیم و مسخره بازی درمیاوردیم

منو پسرا (یونگی. تهیونگ. جیمین.نامجون. جین)
یه سمت بودیمو لیلی و بقیه دخترا (جودی.جنی.جیسو.جینا.رزی.وونا) روبه روی ما ایستاده بودن
با ریتم اهنگ یبار ما جلو میرفتیم و  یبارم اونا اینکارو میکردن.....

185 لایک
دیدگاه ها (۸)

#Gentlemans_husband#Season_two#part_167نیم ساعتی به همین منو...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_168تشکری ازش کردیم و رفت...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_165لیلی اروم خندید و کنا...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_164_داداش میخای مخ کیو م...

#Gentlemans_husband#The_End_of_season_two#part_240بهم نگاهی ...

#Gentlemans_husband#Season_two#part_171_جونگکوک نه ترو خدا ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط