Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#Season_two
#part_164


_داداش میخای مخ کیو منفجر کنی اینجوری تیپ زدی هوم؟
+حرفا میزنیا داداش من متاهلم
_داداش منم دقیقا همینو میگم

و چشمکی زد
یکی زدم به بازوش

+ در.د دو دقیقه حرف نزنی نمیگن لالی

نگاهی به یونگی انداختم که داشت برام چشمو ابرو میومد
سوالی نگاش کردم

+ احیانا شاخی چیزی در اوردم؟

از روی صندلیش بلند شدو سمتم اومدو صندلی کناریم نشست

کتمو مرتب کردو گفت:

_داداش تیپت عالیه فقط یکم برام سوال
پیش اومده چقد ساعتت شبیه مال منه نه؟
اوه کراواتو! دیقا شبیه همونیه که امروز گرفتم
عطر دیگه چی! چقد بوش اشناست!

میدونستم یونگی چقد روی وسایلش حساسه و وسواس داره و اگه میفهمید چطوری شلختشون کردم قطعا زندم نمیزاشت
با اخم بهم زل زده بود
خواستم یجوری جمعش کنم که
یه لحظه نگاهم سر خورد سمت پله ها
همین نیم نگاه کافی بود تا با دهن باز به پله ها و فرشته ای که داشت از پله ها پایین میومد
نگاه کنم
لباسش بی اندازه به ت/نش نشسته بود
جذب بودو تا پایین زانوش میرسید.. حالا که توی تـ.نش با دقت بیشتری میبینم.. چندان کوتاهم نیست!
رنگ لباسش با رنگ پوستش در تضاد بود

ارایشش غلیظ نبود ولی بی اندازه جذابیتش رو دو برابر کرده بود
از همون بالا که میومد برق میزدو میدرخشید
ودف چم شده!
حالا یکی بیاد منو جمعم کنه!
لیلی ع/ن هم به خودش زده باشه من میگم فرشتس
ناخدا گاه بلند شدم و بهش زل زدم که یونگی دستمو کشیدو سر جام نشوند
+ چه مر..گته؟ دستمو ول کن
_داداش اینقدر ضایع نگاه نکن
+اینقدر ضایع بود؟

نگاهی به جیمین و تهیونگ انداختم که داشتن ریز ریز میخندیدن
با چشم لیلی زیر نظر داشتم که سمت یکی از میزا رفت
روی میز جنی، رزی، جیسو، جودی وجینا و وونا نشسته بودن
سمتشمون رفتو چیزی زیر لـ..ب گـ.فت
جوریکه انگار اونا هم از جذابیتش کف کرده باشن با دهن باز بهش زل زده بودنو سوت میکشیدن

180 لایک