#Gentlemans_husband
#season_Third
#part_245


_چرا... چیزی شده؟
+نه چیزی نیست چنتا فرم قرارداد دیگه مونده؟
_دیگه چیز زیادی نیست که چک نکرده باشیم... فقط همین دوتا
+خودم بقیه رو اوکی میکنم شما میتونید برین بیرون
_باشه حتما... فقط اینکه پرونده هایی که قراردادمون باهاشون تموم شده رو گذاشتم اونجا

دست برد سمت چنتا پوشه که رو یه گوشه میز گذاشته  بودن

_و اونایی که هنوز تموم نشده رو هم اونطرف گذاشتیم... اونی که میبینید اونجاعه هم اوناییه که قراره باهاشون قرارداد ببندیم

باشه ای گفتم و دوباره ازشون خواستم از اتاق بیرون برن
با شنیدن اسم جانگ سرم د.رد عجیبی گرفته بود.
چرا اصلا به این مرد حس خوبی نداشتم؟
تلفن رو برداشتم وبه منشی زنگ زدم

_جانم اقا
+ببین میتونی یه قرار با جانگ هوسوک برام ردیف کنی یانه

_بله حتما الان با منشیشون تماس میگیرم
+خبرشو بهم بده
_چشم

تلفن گذاشتم سر جاشو به بقیه قرارداد ها پرداختم
ده دقیقه بعد تلفن کناریم زنگ خورد
جواب دادم

+بله؟
_اقا با منشیشون تماس گرفتم
+خب؟
_گفتن الان وقت ندارن ولی تا حدود یه ساعت نیم دیگه وقتشون ازاده
+من مشکلی ندارم بگو بیاد شرکت خودم میخوام قرارداد رو باهاش کنسل کنم
_بله.. چشم

درباره تلفن رو قطع کردمو به صندلیم تکیه دادم
تقصیر خودمه اینقدر شـ ل با این قضیه کنار اومدم تا الان این همه کار روی سرم موند
از پشت میز کنار اومدم و از اتاق زدم بیرون

کشی به بد نم دادم، سمت اسانسور پا تند کردم
کار من با کارمندا بود بنابراین باید وارد طبقه سوم میشدم
طبقه سوم رو فشردم
وقتی اسانسور متوقف شد پیاده شدم و سمت بقیه رفتم
چندبار دست زدم تا نگاه ها سمتم کشیده بشه
و بعد اهم اهمی کردمو شروع کردم به صحبت کردن.

+خب از اونجایی که پرونده ساخت ها و قرار داد ها تموم شدن از فردا دوباره شروع میکنیم به گرفتن طرح ایده
به رسم هر ماه وظیفه شما اینه اونارو بگیریدو به بخش مهندسا منتقل کنید
این خبرو رو رو به بقیه هم اعلام کنید

کمی مکث کردم
وقتی دیدم صدایی ازشون بیرون نمیاد با اخم گفتم

220 لایک