Gangster Mafia Masseur part : ۴۷

احتمالات بر علیه منه من موبایلم رو جا گذاشتم پس نمیتونم به کسی زنگ بزنم اما مصمم هستم و ستون فقرات من راه درازی در زندگی برایم اورده
با دست لرزون لباس میپوشم و تازه کارم رو تموم میکنم که یکی در اتاقم رو میزنه.....هلنه
یعنی اون به من کمک خواهد کرد؟ مطمئن نیستم و اینم مطمئن نیستم که یه گزینه دیگه هم داشته باشم
صدا میزنم: بیا داخل
اون با لبخندی وارد میشه اما وقتی صورتم رو میبینه لبخند از روی صورتش از بین میره
اون در حالی که سینی خودشو کنار آتش شومینه قرار میده زیر لب میگه:
÷ اوه عزیزم اون به این زودی یه آشفتگی درست کرده و خیلی زود اینو خراب کرد، مگه نه؟
+ هلن
دستشو میگیرم
+ خواهش میکنم تو باید بهم کمک کنی اون منو اینجا نگه داشته من میخوام این جا رو ترک کنم و اون به من این اجازه رو نخواهد داد
÷ خواهش میکنم عزیزم اون کارفرمای منه من از زمانی که اون یه پسر کوچولو بود برای خانوادهاش کار میکردم
لبخندش امیدوار کننده هست
÷ شاید اون یه دلیل خوب داره که تو رو اینجا نگه داشته، نه؟
حمله عصبی که میخواد بهم وارد بشه رو قورت میدم و سعی میکنم تا با آرامش صحبت کنم:
+ هیچ وقت دلیل خوبی برای اسیر کردن یه زندانی وجود نداره تو باید بهم کمک کنی
لبش رو می جوه
÷ تو اصلا هیچ حسی نسبت به یونگی نداری؟
با تنی لرزان زمزمه میکنم:
+ بهش حس دارم من عاشقشم به همین دلیله که باید الان برم قبل از اینکه بیشتر و بیشتر توی این حس فرو برم و همه چی عمیق بشه و توجه خودمو به این که این کار چقدر غلطه متوقف کنم خواهش میکنم واسه فرار از اینجا بهم کمک کن
هلن به وضوح دودل و مردده
÷ اون مرد خوبیه رزیتا اون فقط بزرگ شده تا بیرحم باشه تعجب میکنم که همه چیز در درون اون توسط پدرش شسته نشده بعد از اینکه مادر یونگی مریض شد و مُرد پدرش وحشتناکتر شد
با دستی به بازوم اشاره میکنه و ادامه میده:
÷ در این زمان من مطمئنم که اون دلیل اینو خواهد دید
+ من این طوری فکر نمیکنم هر دقیقه که میگذره بیشتر مصمم میشه که اجازه نده که من این خونه رو ترک کنم
دستش رو فشار میدم
+ من نمیتونم اینطوری زندگی کنم بهم کمک کن
درگیری واسه گرفتن تصمیم نهاییش پشت چشماش میچرخن و اون در حالی که با خودش درگیره، دستش رو توی جیبش میکشد تا یه اسکناس کوچک پول نقد
رو بیرون بیاره و اونو به من میده
÷ اینو بگیر
اونو سخت در آغوش میگیرم
+ ممنونم هلن
÷ خدایا اگه اون بفهمه من بهت کمک کردم....
+ اون نمیفهمه من یه نقشه دارم
• - - - - - ⑅ - - - - - •
_یونگی_
احساس ناخوشی و مریضی میکنم
تهوع و مریضی و خالی و پوچ و... گیج
من کاری رو کردم که باید میکردم، مگه نه؟ به این نتیجه رسیدم که بهترین کار برای آرامش خاطر من چه بود و من قوانین رو اجرا کردم
به این نتیجه رسیدم که بهترین چیزی که برای امنیت رزیتا داشتم بهترین کارم بود، و من قوانین رو توی امنیت اون به کار بردم
کسی قرار نیست از من بازجویی کنه اون نباید گریه میکرد.. یا خیلی داغون و شکسته به نظر بیاد
یا مسیح من بدجوری و خیلی سخت گا*ی*یده بودمش
اونم وسط دعوایی که داشتیم هر دوی ما ممکن بود به انداره ی جهنم از این گای*ی*دن لذت ببریم اما بعد از این س**ک**س خشن اون به من برنگشت
این س**ک**س به دنبال آرامش نبود اون ازم دور شد و روی برگردوند و من نمیتونم اونو سرزنش کنم مثل یه حیوون لعنتی رفتار کردم اونو به اوج لذت بردم بعد سعی کردم به قولم عمل کنم عوضی
من یه عوضی ام و عوضی بازی در اوردم
صدای بدی از دهنم در می آورم و پیشونیم رو به شیشه پنجره اتاق نشیمن فشار میدم
توی شکمم سوراخی به اندازه یه گلوله توپ وجود داره و با هر فیبر وجودم می خوام رزیتا رو در دست بگیرم
عذرخواهی ازش کنم از اون التماس کنم که با این خیانت و ناراحتی توی صداش بهم پاسخ نده که با این ناراحتی که توی صورتش وجود داره بهم نگاه نکنه و از این خودداری کنه

های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید
دیدگاه ها (۲۵)

Gangster Mafia Masseur part : ۴۸

Gangster Mafia Masseur part : ۴۹

Gangster Mafia Masseur part : ۴۶

Gangster Mafia Masseur part : ۴۴

Gangster Mafia Masseur part : ۵۵

خوشم میاد در اوج ناراحتی سعی میکنم بعد یه گریه اونم چون میدو...

بزار آهنگ جدید بزارم باعث میشه تمرکز کنماع هالیدی گوش ندادم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط