Gangster Mafia Masseur part : ۴۴
+ منظور من این بود که روی یه کاناپه خوابیدم من پول نداشتم هیچ خانواده دیگه ای نداشتم هیچ راه چارهای نداشتم تا زمانی که برای خودم یه راه چاره درست کردم من به راحتی می تونستم برای همیشه توی تریلر زندگی کنم اما می خواستم تصمیم بگیرم که چطوری حموم خودمو تزئین کنم برای شام چی بخورم..... و مهمتر از همه می خواستم پول خودم رو داشته باشم پولی که برای به دست آوردنش کار کردم
دستام رو روی سینه برهنه اش میذارم پوستش توی لمس من داغه
+ کاری رو که انجام میدم دوست دارم برای رسیدن به اینجا خیلی زحمت کشیدم اینو از من نگیر
بیچارگی و رنج و عذابی به صورت اون شنا میکنه اون تحت تاثیر داستان گذشته من قرار گرفته، اما داره خودشو واسه سخت و محکم شدن آماده میکنه و انسانیت رو مجبور میکنه که به نفع هر موجود سردی که الان بهش تبدیل شده خود واقعیش رو مخفی کنه ازم میپرسه:
_ تو ازم میخوای که بهت اجازه بدم که به عنوان یه ماساژور ادامه بدی؟
+ من به اجازه ی تو نیاز ندارم
میخنده و خنده اش با صدای بم و دو رگه هست.
با خشونتی از حسادت می غره:
_دستای تو فقط منو لمس میکنه رزیتا نه هیچکس دیگه ای این یه تصمیم نهاییه
مرد خونگرمی رو که قبلا منو در آغوش گرفته بود میبینم اونو درست زیر سطح از این حسادتش میبینم
اما یه لایه دیوونگی درون اون وجود داره که مانع رسیدن من به اون میشه
به طور شکسته و بریده بریده میگم:
+ تو داری چیزی رو که برای تو حس میکنم میکُشی داری واقعا این احساسو نابود میکنی و از بین میبریش
اون توی یه لحظه و به طور ناگهانی یه صدای دلخور و ناراحت و جریحه دار از دهنش در میاره و من جلوی دیوار تکیه میدم
_ تو گفتی که منو دوست داری تو اینو پس نخواهی گرفت
چونه ام بالا برده میشه و میگم:
+ تو ممکنه بتونی منو کنترل کنی ولی احساسم رو نمیتونی کنترل کنی
اون در حالی که با مُشت به دیوار بالای سرم ضربه میزنه با صدای تند و سخت و پاچه گیرانه ای غرشی میکنه و با تشر میگه:
_ رزیتا چرا نمیفهمی که من باید تو رو سالم نگه دارم ؟ چرا تو نمیتونی اینو درک ک نی که اگه هر چیزی هر اتفاقی برات بیفته این منو میشکنه؟ که این منو داغون میکنه؟
+ من اینو درک میکنم امروز اینو احساس کردم وقتی که تو توی خطر بودی
انگشتام رو توی موهاش فرو میکنم و میکشم و اون به تماس من ناله ای میکنه
+ باید توی این مصالحه ای (مصالحه یعنی موافقت میان دو طرف تو دعوا ) وجود داشته باشه و ما باید توی این یه توافق رو بدست بیاریم یه مصالحه دو طرفه ولی تو نمیتونی الان منو زندانی و قفل کنی و کلید رو دور بندازی
_ مجبورم
+ یونگی
اون الان منو از دست داده من به موقع به اوم دسترسی نداشتم و هر دیوونگی که اونو اسیر کرده بود، الان اونو بلعیده بود
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید و اینکه پارت بعدی اروتیک داره و داخل پیج اروتیک قرار میگیره عزیزان
دستام رو روی سینه برهنه اش میذارم پوستش توی لمس من داغه
+ کاری رو که انجام میدم دوست دارم برای رسیدن به اینجا خیلی زحمت کشیدم اینو از من نگیر
بیچارگی و رنج و عذابی به صورت اون شنا میکنه اون تحت تاثیر داستان گذشته من قرار گرفته، اما داره خودشو واسه سخت و محکم شدن آماده میکنه و انسانیت رو مجبور میکنه که به نفع هر موجود سردی که الان بهش تبدیل شده خود واقعیش رو مخفی کنه ازم میپرسه:
_ تو ازم میخوای که بهت اجازه بدم که به عنوان یه ماساژور ادامه بدی؟
+ من به اجازه ی تو نیاز ندارم
میخنده و خنده اش با صدای بم و دو رگه هست.
با خشونتی از حسادت می غره:
_دستای تو فقط منو لمس میکنه رزیتا نه هیچکس دیگه ای این یه تصمیم نهاییه
مرد خونگرمی رو که قبلا منو در آغوش گرفته بود میبینم اونو درست زیر سطح از این حسادتش میبینم
اما یه لایه دیوونگی درون اون وجود داره که مانع رسیدن من به اون میشه
به طور شکسته و بریده بریده میگم:
+ تو داری چیزی رو که برای تو حس میکنم میکُشی داری واقعا این احساسو نابود میکنی و از بین میبریش
اون توی یه لحظه و به طور ناگهانی یه صدای دلخور و ناراحت و جریحه دار از دهنش در میاره و من جلوی دیوار تکیه میدم
_ تو گفتی که منو دوست داری تو اینو پس نخواهی گرفت
چونه ام بالا برده میشه و میگم:
+ تو ممکنه بتونی منو کنترل کنی ولی احساسم رو نمیتونی کنترل کنی
اون در حالی که با مُشت به دیوار بالای سرم ضربه میزنه با صدای تند و سخت و پاچه گیرانه ای غرشی میکنه و با تشر میگه:
_ رزیتا چرا نمیفهمی که من باید تو رو سالم نگه دارم ؟ چرا تو نمیتونی اینو درک ک نی که اگه هر چیزی هر اتفاقی برات بیفته این منو میشکنه؟ که این منو داغون میکنه؟
+ من اینو درک میکنم امروز اینو احساس کردم وقتی که تو توی خطر بودی
انگشتام رو توی موهاش فرو میکنم و میکشم و اون به تماس من ناله ای میکنه
+ باید توی این مصالحه ای (مصالحه یعنی موافقت میان دو طرف تو دعوا ) وجود داشته باشه و ما باید توی این یه توافق رو بدست بیاریم یه مصالحه دو طرفه ولی تو نمیتونی الان منو زندانی و قفل کنی و کلید رو دور بندازی
_ مجبورم
+ یونگی
اون الان منو از دست داده من به موقع به اوم دسترسی نداشتم و هر دیوونگی که اونو اسیر کرده بود، الان اونو بلعیده بود
های گایز اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما روح نباشید و اینکه پارت بعدی اروتیک داره و داخل پیج اروتیک قرار میگیره عزیزان
- ۱۲.۱k
- ۲۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط