نام فیک عشق مخفی

نام فیک: عشق مخفی
Part: 26



ویو سنا*
ات که رفت بالا گوشیم زنگ خورد اومدم جواب بدم دیدم جیمین رو به رومه*
بهش سلام کردم و رفتم توی اتاقم*
به گوشیم نگا کردم. دیدم داداشمه*
جواب دادم*
(یوجین داداش سنا و دوست جیمین با ی نشونش میدم)
ی. سلام خواهر کوچولو
س. سلام*نفس نفس ولی سعی میکرد جلوی نفساشو بگیره که متوجه نشه داداشش*
ی. چیزی شده؟
س. نه چطور مگه؟
ی. اخه نفس نفس میزنی
س. اها چیزی نیست داشتم با ات بازی میکردم دیدم گوشیم زنگ میخوره اومدم توی اتاق بردارم دوییدم برای همون نفس نفس میزنم
ی. ات؟
س. اره دیگه ات خواهر ناتنیه جیمین
ی. اها فهمیدم کیه
س. خب چیکارم داشتی؟
ی. میخواستم بگم فردا شب میرسم نصف شب. بعدش فرداش میام دنبالت
س. به همین زودی؟
ی. یکماه اونجایی به همین زودی؟ بهت خوش گذشته نه؟*خنده
س. باشه. خب کاری نداری؟
ی. نه
س. خدافظ*قطع کرد*
هوففف الان جواب دال رو چی بدم اهههه*
(دال دشمن جیمین هست و دوست پسر سنا. سنا خیلی دال رو دوست داره و دال هم میخواد ازش سو استفاده کنه و میگه اگر منو دوست داری باید از جیمین اتو برام به دست بیاری و فلان... با د نشونش میدم)




☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۹)

نام فیک: عشق مخفیPart: 27ویو سنا*باید به دال خبر بدم و بگم ک...

نام فیک: عشق مخفیPart: 28فلش بک به دو روز بعد*ویو جیمین*یوجی...

نام فیک: عشق مخفیPart: 25ویو جیمین*هوففف میدونستم سر شغلم چن...

نام فیک:عشق مخفیPart: 24ویو ات*ات. بغل کی افتادم من..؟ *زیر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط