نام فیک: عشق مخفی
Part: 28
فلش بک به دو روز بعد*
ویو جیمین*
یوجین اومد دنبال سنا و رفتن*
من خیلی به سنا مشکوک شده بودم یکی رو مامور کردم حواسش به سنا باشه*
ات رو که گذاشتم دانشگاه رفتم پیش یوجین*
سنا هم میرفت دانشگاه و نبود خونه*
در زدم...درو باز کرد*
ی. سلاممم*لبخند
بغلم کرد و منم بغلش کردم*
جی. چطوری ؟
ی. خوبم
ی. بیا داخل
رفتیم داخل و نشستیم روی مبل خدمتکار برامون میوه و...اورد*
ی. خب چیشده راه گم کردی؟
جی. یچیزی میخوام ازت بپرسم میخوام راستش رو بگی صادقانه جواب بدی*جدی
ی. چیشده؟
جی. قول میدی؟
ی. اوکی
جی. هرچی بپرسیدم رو باید جواب بدی و چیزی رو هم که میخوام بگم نباید ناراحت بشی چون باید حواسمون رو جمع کنیم*جدی
ی. چبگو دیگه جونمو به لبم رسوندی*نگران
جی. داری بهم خیانت میکنی؟
ی. نه*جدی
جی. پس راسته...
ی. چی؟
جی. احتمالا خواهرت جاسوسه..یعنی جاسوسه منه
ی. با تعجب نگام کرد*
ی. چیمیگی*عصبی
جی. قول دادی چیزی که میگم ناراحت نشی
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
Part: 28
فلش بک به دو روز بعد*
ویو جیمین*
یوجین اومد دنبال سنا و رفتن*
من خیلی به سنا مشکوک شده بودم یکی رو مامور کردم حواسش به سنا باشه*
ات رو که گذاشتم دانشگاه رفتم پیش یوجین*
سنا هم میرفت دانشگاه و نبود خونه*
در زدم...درو باز کرد*
ی. سلاممم*لبخند
بغلم کرد و منم بغلش کردم*
جی. چطوری ؟
ی. خوبم
ی. بیا داخل
رفتیم داخل و نشستیم روی مبل خدمتکار برامون میوه و...اورد*
ی. خب چیشده راه گم کردی؟
جی. یچیزی میخوام ازت بپرسم میخوام راستش رو بگی صادقانه جواب بدی*جدی
ی. چیشده؟
جی. قول میدی؟
ی. اوکی
جی. هرچی بپرسیدم رو باید جواب بدی و چیزی رو هم که میخوام بگم نباید ناراحت بشی چون باید حواسمون رو جمع کنیم*جدی
ی. چبگو دیگه جونمو به لبم رسوندی*نگران
جی. داری بهم خیانت میکنی؟
ی. نه*جدی
جی. پس راسته...
ی. چی؟
جی. احتمالا خواهرت جاسوسه..یعنی جاسوسه منه
ی. با تعجب نگام کرد*
ی. چیمیگی*عصبی
جی. قول دادی چیزی که میگم ناراحت نشی
☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
- ۵.۳k
- ۱۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط