p

p32
فلش های دوربینا چشمای کوک رو اذیت میکرد میکروفون های بیشماری که جلوش بودن دستاش میلرزید بار ها بار ها تمرین کرده بود ولی استرس داشت میکشتش
ویو خونه ات
منیجر ات به ات زنگ زد و گفت زود اخبار رو باز کنه و اتم اینکارو کرد و با کوک مواجه شد
از زبان ات
+داری چیکار میکنی
معلومه چقد ترسیده رنگش پریده استرس داره دوست ندارم تو این حال ببینمش
غرق فکرام بودم که کوک شروع کرد به صحبت کردن
ویو اتاق کنفرانس
_اینجام تا یک موضوع مهمی رو بگم
نفس عمیقی کشید و با چشمهای بی احساس ادامه داد
_بین منو هیون جا هیچ رابطه جدی وجود نداره همه اینا یک بازی بود بازی که کمپانی ها مجبورمون کردن بازی کنیم من عاشق یکی دیگه هستم و ادامه دادن این بازی بهش اصیل میزنه و من طاقت درد کشیدنشو ندارم
و بعد گفتن جمله هاش بدون توجه به افرادی که دیوونه شدنو ی عالمه سوال میپرسن سالنو ترک کرد
دست گلی خرید و سمت خونه ات رفت
در باز شد ات اونجا بود دقیقا جلوی کوک چشمهاش قرمز بود معلومه اخبارو دیده
خبرنگارتلوزیونی:با توجه به حرفای خود جئون جونگ کوک رابطه ای با هیون جا نداشته و همش یه قرار داد بوده که کمپانی هاشون مجبورشون کردن ولی جمله مهم ترش اینکه عاشق یکی دیگست همه ما کنجکاویم که اون فرد خوش شانس کیه که کوک شی انقدر عاشقشه و بدون توجه به اینکه میتونه از کمپانی اخراج شه این حقیقت رو افشا کرد

اروم وارد خونه شد و درو بست و گلها رو داد دست ات
_یادته روزی که بهوش اومدی گفتی خواب منو میدید؟
+اوهوم
_منم دقیقا چند ساعت قبل به هوش اومدنم خواب تورو دیدم ی طرفم ی پل بود و ی طرح تو داشتی التماس میکردی ترکت نکنم و منم نکردم و وقتی دستتو گرف به هوش اومدم
بغض بدی گلوی ات رو احاطه کرد
_ما به خاطر هم زنده ایم به خاطر بودن کنار هم پس میشه دیگه نزاریم هیچ چیزی مانع رابطمون نشه؟
ات اروم سمت کوک رفتو دستشو رو صورت کوک کشید
+عاشقتم
و جوری خودشه تو بغل کوک انداخت و شروع کرد به بوسیدنش که انگار اخرین باره
از هم جدا شدن
کوک با صدایی که نشون میداد چقد خسته ولی با این حال عاشق گفت
_من بیشتر عاشقتم
و دوباره شروع کردن به بوسیدن هم اینبار بدون شک بدون ترس و عاشق تر از هر موقعی...