My Vampire Mate Season 2 part : ۳

او طرف اما بود و شروع به بررسی شرایط‌شان در همه‌ی چیزها کرده بود
به نحوی پیوند با جفتش با یک گاز شروع شده بود
چقدر دیگر تا رسیدن به آن مانده بود
اِما وسوسه شد ناله کند
حالا که کمی انرژی داشت در ماشین بی‌قرار شده بود
حداقل به خودش میگفت که به همین دلیل است که روی صندلی شروع به پیچ و تاب خوردن کرده
نه بخاطر اینکه زیر کت یک لیکا که هنوز هم از بدنش گرم است و او را با عطر خوشمزه و دلپذیرش احاطه کرده سست شده
او هنزفری ها را از گوشش در آورد که انگار رویشان برای لیکا کد شروع بازجویی حک شده بود چون بلافاصله سوالاتش شروع شد
_ تو قبلا بهم گفتی هیچوقت کسیو نکشتی و از کسی ننوشیدی منظورت اینه که حتی هیچوقت در حین سکس با یه مرد دیگه هم اینکارو نکردی یا تصادفا گازش نگرفتی؟
اِما این نفسش را بیرون داد و پیشانی اش را با دو انگشت و شگون گرفت انگار درمانده شده
امشب تقریبا کنار او راحت بود ولی حالا تلویحا سوالات ج‌ن‌س‌ی پرسیده میشد
+ این سوال از کجا اومد؟
_ موقع رانندگی کاری برای انجام ندارم بجز فکر کردن گاز نگرفتی؟
+ نه جیمین ، راضی شدی هرگز دندونامو تو بازوی کسی بجز تو فرو نکردم
وقتی جیمین دهانش را برای سوال دیگری باز کرد اِما غر زد
+ هیچکس و هیچ کجا از بدنش
لیکا کمی درون صندلی اش آرام شد
_ میخواستم مطمئن بشم
با عصبانیت پرسید : + چرا؟
_ مثل اولین بودن؟
واقعا بود؟
امکان داشت که این لیکا این سوالات را برای خجالت زده کردن او نپرسیده باشد و برای این میپرسید که چون او یک.... مرد بود؟
_ خون همیشه باعث میشه همچین واکنشی که امشب نشون دادی رو نشون بدی... یا گرفتن خون از من باعث شده بود انقدر...جسور بشی؟
نه!
فقط برای خجالت زده کردنش میپرسید
+ چرا این مهمه؟
_ میخوام بدونم وقتی توی لیوان...جلوی دیگران مینوشیدی...طوری که امشب رفتار کردی رفتار میکردی؟
+ نه نميتونستی بدون چند ساعت عذاب ندادن من بزاری تو حال خودم باشم
_ عذابت نمیدم نیاز دارم که بدونم
اِما کم کم داشت از صحبت کردن با او متنفر میشد سپس چهره در هم کشید
میخواست به کجا برسد؟
چه موقع ممکن بود جلوی دیگران بنوشد؟
او در خانه اینکار را میکرد ولی در یک پارتی خانوادگی در یک فنجان یا یک لیوان مارگاریتا اینکار را انجام میداد
نه در تخت در حالی که یک مرد برهنه سینه هایش را میلیسد
ضربان قلبش سرعت گرفت و اضطراب درونش فوران کرد
جیمین هرگز او را بین خانواده و دوستانش نمیبرد چون او مثل شراب خون مینوشد پس چرا میپرسید؟
نکند نقشه های عجیبی میکشید که شامل او میشد؟
بار دیگر متوجه شد که واقعا شناخت کمی در مورد او دارد
+ من در مورد میل و شهرت لیکا ها و آمم......امم....آزادی ج‌ن‌س‌یتون من در مورد میل و شنیدم...
آب دهانش را قورت داد
_ ولی من دلم نمیخواد اونکارو جلوی بقیه انجام بدم
با اخطار کوچکی به او نگاه کرد سپس یک عضله در صورتش پرید و اِما میتوانست خشمی که درون لیکا ساخته میشد ببیند
_ منظورت توی یه موقعیت اجتماعیه که بقیه مینوشن من حتى هرگز در نظر نداشتم که جلوی بقیه اینکارو بکنم
سرخ شد
حالا ذهنش در جای درست قرار داشت و میفهمید در ذهن او چه میگذرد
+ جیمین من بيشتر از اونچه تحت تاثیر به لیوان آب قرار بگیرم تحت تاثیر قرار نمیگیرم
جیمین به چشمانش نگاه کرد و نگاه بدوی به او انداخت که باعث شد بلرزد
_ اِما من نمیدونم قبلا چه کارایی انجام دادی ولی بدون که وقتی یه زنو به تختم ببرم هرگز اونو با کسی شریک نمیشم
جیمین در حالی که پتو را روی پنجره ی هتل میگذاشت از روی شانه اش گفت
_ بنظر نمیرسه برات اشکالی داشته باشه که امشب اینجا توقف کنیم
بعد از نصف شب دل آسمان باز شده و باران شروع به باریدن کرد و سفرشان به کندی پیش میرفت
جیمین گفت که با کینوان شاید دو ساعت فاصله باشه

سلام به عزیزان گلم اینم از پارت جدید لایک و کامنت بزارید حمایت کنید حتما شرط پارت بعدی
لایک : ۵۰
کامنت : ۵۵
شرط های پارت بعدی واسه ۱۰۷۲ فالور زیاد نیست عزیزان