#Gentlemans_husband
#season_Third
#part_262
+خیلی ممنون توی زحمت افتادین و وقتتون رو هم گرفتم، ببخشید!
_نه چه زحمتی، لازم نیست عذر خواهی کنی.
کار خاصی هم نداشتم.. داشتم لباسارو چک میکردم ببینم مشکلی نداشته باشن
این شد یه حرف خوب
منتظر همچین حرفی از جانبش بودم
دستامو با ذوق به هم کوبیدم
+اینکه عالیــه...
ارومو ناز خندید و گفت
_چطور؟
+ببخشید .. شما خانمِ؟
+لیسا
+بله لیسا میشه یه کمکی بهم بکنی؟ البته اگه وقت داشته باشی
_چرا که نه، بستگی داره کارت چی باشه عزیزم!
+کار سختی نیست.. متاسفانه تنهایی اومدم خرید و میدونید که یه دختر نیاز داره یکی براش نظر بده..
منم که خیلی روی این چیزا حساسم
اگه میشه.. لطفا به انتخاب کردن و لباس خریدن بهم کمک کنید!
چون امشب مهمونیی دعوتم.
چشمامو خر شرکی کردم تا نتونه مخالفت کنه و خوشبختانه موفق هم شدم
دوباره ریز خندید.. با متانت و گرم
_خیلی ازت خوشم میاد خیلی پر انرژی هستی و ازت وایب خوبی میگیرم!
ابرویی بالا انداختم
+مرسییی حالا کمکم میکنی؟
_معلومه که کمکت میکنم..
برای اینکه احتمال دادم فامیلیم رو بشناسه گفتم
+لیلی ام لیسا خانوم
_ خیلی خوشبختم عزیزم
دست دراز کرد سمتم
+منم همینطور
باهم دست دادیم و قرار شد اول لباس انتخاب کنیم..
یکی یکی لباسارو نگاه میکردیم و نظر میدادیم
راستش فکر نمیکردم اینقدر زود باهام خودمونی بشه!
ولی اینجور که فهمیدم دختر سردی بودو با هرکسی ارتباط نمیگرفت.. اینو از نگاهش میشد فهمید، از جدی بودن لحن و دقت زیادش.
230 لایک
#season_Third
#part_262
+خیلی ممنون توی زحمت افتادین و وقتتون رو هم گرفتم، ببخشید!
_نه چه زحمتی، لازم نیست عذر خواهی کنی.
کار خاصی هم نداشتم.. داشتم لباسارو چک میکردم ببینم مشکلی نداشته باشن
این شد یه حرف خوب
منتظر همچین حرفی از جانبش بودم
دستامو با ذوق به هم کوبیدم
+اینکه عالیــه...
ارومو ناز خندید و گفت
_چطور؟
+ببخشید .. شما خانمِ؟
+لیسا
+بله لیسا میشه یه کمکی بهم بکنی؟ البته اگه وقت داشته باشی
_چرا که نه، بستگی داره کارت چی باشه عزیزم!
+کار سختی نیست.. متاسفانه تنهایی اومدم خرید و میدونید که یه دختر نیاز داره یکی براش نظر بده..
منم که خیلی روی این چیزا حساسم
اگه میشه.. لطفا به انتخاب کردن و لباس خریدن بهم کمک کنید!
چون امشب مهمونیی دعوتم.
چشمامو خر شرکی کردم تا نتونه مخالفت کنه و خوشبختانه موفق هم شدم
دوباره ریز خندید.. با متانت و گرم
_خیلی ازت خوشم میاد خیلی پر انرژی هستی و ازت وایب خوبی میگیرم!
ابرویی بالا انداختم
+مرسییی حالا کمکم میکنی؟
_معلومه که کمکت میکنم..
برای اینکه احتمال دادم فامیلیم رو بشناسه گفتم
+لیلی ام لیسا خانوم
_ خیلی خوشبختم عزیزم
دست دراز کرد سمتم
+منم همینطور
باهم دست دادیم و قرار شد اول لباس انتخاب کنیم..
یکی یکی لباسارو نگاه میکردیم و نظر میدادیم
راستش فکر نمیکردم اینقدر زود باهام خودمونی بشه!
ولی اینجور که فهمیدم دختر سردی بودو با هرکسی ارتباط نمیگرفت.. اینو از نگاهش میشد فهمید، از جدی بودن لحن و دقت زیادش.
230 لایک
- ۱۳.۷k
- ۰۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط