سناریو

⋆وقتی عضو هشتمی و پریودی


نامجون
تاریخ پریودیتو میدونه و تو اون روزا برا انواع خوراکیا رو میگیره و باهات مهربون تر رفتار میکنه و اینقدری شناختنت که میدونن تو اون موقع خیلی حساسی پس نامجون هم صد خودشو میزاره و همه کارای روانی مثل بغل محبت احساس آرامش و... رو تامین میکنه
شاید سوال چرا پیش بیاد...جوابش این نیست که چون همگروهیشی و سلامتیت باعث بهتر بودن اجرا و کار کردنت میشه بلکه همش از سر محبتی که خودش اسمشو برادر بزرگ بودن گذاشته اما این حس عشقه و اون زمان میخواد تا باورش بشه

جین
با اینکه آشپزیش عالیه اما خب چیزی راجب اینکه چی بهتره تو این دوران بخوری رو نمی‌دونست و بخاطر موقعیتش هم نمیتونست بره از دختری چنین سوالی بپرسه پس از طریق اینترنت و نظرات خانوما توی وب سایتا متوجه شد که چی تو دلته و چی میخوای پس تا جایی که تواناییشو داشت فراهمش کرد اما تو نمیتونستی نادیده بگیری که هم گروهیت بیشتر خودت هواسش بهته و از اون بدتر عشقی که از روز اول تو دلت بوده باعث میشد تو اون دوران رو جین حساس بشی

یونگی
درک نمیکرد اما واکنش هایی که بع پریودی از همه دیده بود میتونست حدسی راجب دردت بزنه پس بهت حق میداد که اخلاقت بد باشه و خیلی هم حساس..تو اون موقع خیلی لوست میکنه و خودش هم کیفشو میبره که اینقدر با وجود این دردت کیوتی ولی نمیخواست بهت اعتراف کنه چون اگر حامله میشدی تا ۹ ماه باید لوست میکرد و اینجوری خودش میسابید


جیهوپ
دوستش داشتی ولی تو دوران پریودی سعی میکردی ازش دور باشی تا اخلاق خرابتو نبینه و دلسوزی هم برات نکنه اما جیهوپ براش مهم نبود حتا یک ذره مهم نبود که چرا ازش دور میشی و دلیلات چین اون فقط تلاششو میکرد که مدام نزدیکت بمونه و شده حتی گل میذاشت پشت در اتاقت تا خوشحال باشی اما تو هیچوقت نفهمیدی این کار کیه و هی داستان با دست پس میزنی با پا پیش میکشی تکرار میشد

جیمین
اون یه هفته تو تو بغل جیمین بودی و خب دلیل داره دلیلش اینه که...از بس این موقع ناز نازی و حساس میشی که دل جیمین فقط برات قنج میره و مدام احساساتت رو تامین میکنه و اینقدر نازتو خریداره که حتی یه وقتا شبیه دختر پدرایی میشید که تو پرنسس کوچولو تو بغل ددیتی
جیمین هم بشدت آدم سو استفادگریه که قابل قیاس نیست و تا جایی که میتونه تو رو به خودش وابسته میکنه تا بتونه راحت تر ابراز علاقه کنه...اون و تو عاشقانی بی اعترافید

تهکوک تو کامنتا
دیدگاه ها (۱۲)

چند پارتی برادر سختگیر و وحشی من...

چند پارتی برادر سختگیر و وحشی من...

بیست و چهار ساعت با...یک روانی!

چند پارتی برادر سختگیر و وحشی من...

پارت ۹ات: اه... خیلی بدی خیلی درد دارم جیمین: باید بری حموم ...

این زنه رو حتما یادتونه..توی تور جیهوپ،ردیف اول بود و حتی از...

پارت ۲۳ویو ات تو اون مهمونی کلی شیشه خون بود که حالمو بهم زد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط