Gentlemanshusband

#Gentlemans_husband
#part_87



عمو معلوم بود خجالت کشده سرشو پایین انداختو خندید

_از دست تو دختر

رو کرد به جونگکوک

_ پسرم همینه که میگن نباید دخترارو پرو کنی
زمانی دختر دار شدی لوسش نکن سوارت میشه!

جونگکوک خنده ریزی کردو گفت

_حتما
ولی هنوز یه دختر دارم باید بزرگش کنم و حواسم باشه لوس بارش نیارم
اینو که بزرگ کردم دختر دیگمم به خوبی بزرگ میکنم

گیج بهش زل زده بودم
همه داشتن از خنده رو به سرخی میرفتن و فقط من عین این اســ/کلا با خنده مضحکی روی لبم یکی یکی نگاشون میکردم!
بعد اینکه دو هزاریم جا افتاد اخمام رفت تو هم!
به من میگه بچه؟ حالا نشونش میدم بزار بریم خونه
چشم غره ای نثارش کردمو اروم  طوری که کسی نشنوه زیر گوشش گفتم

+حالا میریم خونه میفهمیم کی بچست!

جونگکوک لال مونی گرفتو چیزی نگفت

شوهرجیوو که انگار متوجه شده بود دوباره زد زیر خنده
رو به جونگکوک گفت

_داداش تحدیدای زن خیلی خطر ناکن
تجربش کردم... جیوو منو میکشه و زنده میکنه!

جونگکوک و عمو بلند خندیدنو جیوو نیشگونی
از پهلوش گرفتو چیزی زمزمه کرد

شوهرجیوو دوباره دهن باز کردو گفت

_عا بیا داره میگه فاتحه امشبتو بخون

همه زدیم زیر خنده
و بعد از کمی شوخی و خوردن میوه و دیدن تلویزیون
قرار شد ما دیگه بریم
هرچقدر هم خاله اصرار کرد نموندیمو رفتیم.
سوار ماشین شدیم
ساعت شش بود و حسابی امروز بهمون خوش گذشته بود
جونگکوک مسیر رو عوض کرد
سوالی بهش زل زدم
+کجا؟
_بریم شرکت یکاری دارم

سری تکون دادم

+جونگکوک شرکتت شرکت چیه؟
_قسمتیش معماریه....
معماری مال خودمه
قسمت دیگش ورود خروج کارکنانه
ورود خروج مال پدرمه یعنی نصف نصف سودش مال منه و قسمتی ازش به پدرم میرسه.. نصفشم داداشم..

+چه خوب! منم که رشتم معماریه میتونم بیام شرکت تو کار کنم اره؟
_البته باید اول کاراموزی ببنیو دوره ببینی که ببینیم میتونی از پسش بربیای یا نه
تنها کاری هم گیرت میاد منشیو نماینده هستش احتمالا

130 لایک